۵ نتیجه برای فیض الهی
فاطمه سلطان محمدی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعهی حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف عصارهی انگور سیاه بر میزان بیان ژن Wnt وβ-catenin در بافت پانکراس رتهای نر مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: تجربی بود. تعداد ۴۰ سر رت نر ۸ هفته ای با میانگین ۲۰±
۲۵۰ گرم، پس از القاء دیابت توسط STZ، بهصورت تصادفی در ۵ گروه: کنترل-پایه، کنترل- دیابتی، تمرین- دیابتی، عصارهی دانهی انگور سیاه- دیابتی و تمرین همراه با مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه-دیابتی تقسیم شدند. آزمودنیهای گروههای تمرینی ۵ جلسه در هفته و بهمدت ۸ هفته به فعالیت بر روی نوارگردان با شدت۹۰% Vo۲max پرداختند. در گروههای عصاره نیز ۲۵۰ میلیگرم عصارهی دانهی انگور به ازای کیلوگرم وزن بدن یک بار در روز بهمدت ۸ هفته به داخل معدهی رتها گاواژ شد. ٢٤ساعت بعد از آخرین جلسهی تمرینی رتها بهوسیله گاز Co۲ بیهوش شده و بافت پانکراس بلافاصله استخراج و میزان بیان ژنها با تکنیک Real time-PCR و با مقیاس (
) سنجیده شد. در کلیهی تحلیل های آماری سطح معنیداری آماری برابر۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافتهها: اثر تمرین و عصاره هر کدام بر بیان ژن WntوΒ-catenin معنادار بود، اما تعامل تمرین و عصاره بر بیان ژن Wnt معنادار نبود ولی اثر تعاملی عصاره و تمرین بر بیان ژن Β-catenin معنادار بود.
نتیجهگیری: تمرین بهمدت هشت هفته بر روی بیان ژنهای مسیر سیگنالینگ β-catenin- Wnt اثر داشته است. بنابراین استفاده از این نوع تمرین همراه با مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه با رعایت احتیاط به بیماران دیابتی نوع دو توصیه میشود.
بهاره غنی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: اگرچه برخی مطالعات، سازوکار عملکرد سلولهایهای بتا را در مدلهای حیوانی و کم و بیش در جمعیتهای انسانی مطالعه نمودهاند، اما تاکنون نقش ورزش درمانی یا اجرای فعالیت ورزشی HIIT همراه با مصرف مکمل انگور سیاه بر بیان ژنهای درگیر در سلولهای بتای پانکراس کمتر مطالعه شده است، لذا هدف از مطالعهی حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل انگور سیاه بر میزان بیان ژن PPARα و PPARγ در بافت پانکراس رتهای نر مبتلا به دیابت نوع دو است.
روشها: مطالعه در قالب یک طرح تجربی انجام شد. آزمودنیهای این طرح را ۴۰ رت نر ۸ ماهه با میانگین وزنی ۲۵۰ گرم تشکیل دادند. پس از آشنایی آزمودنیها با تمرین و القاء دیابت توسط STZ بهصورت تصادفی در ۵ گروه شامل تمرین، مکمل، تمرین و مکمل، کنترل دیابتی و کنترل پایه تقسیم شدند. پس از ۸ هفته تمرین که ۵ جلسه در هفته و بهمدت ۸ هفته که فعالیت بر روی نوارگردان با شدت۹۰% Vo۲max و مکملدهی عصارهی هستهی انگور سیاه بود، میزان ژنهای PPARα و PPARγ بعد از استخراج RNA از پانکراس و سنتز cDNA اندازهگیری شد. میزان ژن PPARα و PPARγ با روش PCR Time-Real مورد سنجش قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو عاملی در سطح معنیداری ۰۵/۰ توسط نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: اثر تمرین به همراه مصرف عصارهی دانه انگور سیاه بر بیان ژنهای PPARγ و PPARα در پانکراس رتهای دیابتی معنادار نبود، اما تمرین به تنهایی سبب افزایش معنادار بیان ژن PPARα در بافت پانکراس نمونههای دیابتی شد. همچنین مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه نیز به تنهایی موجب افزایش معنادار بیان ژنهای PPARγ و PPARα شد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تنظیم بیان ژنهای PPARα و PPARγ از طریق تمرین و مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه احتمال دارد منجر به بهبود و حفظ عملکرد سلولهای بتای پانکراس در رتهای دیابتی شود.
معصومه سرمدیان، عیدی علیجانی، فواد فیض الهی، داود خورشیدی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر همزمان تمرینهای مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی برسطوح برخی از شاخصهای آپوپتوز عضلهی اسکلتی در رتهای نر دیابتی القاء شده با STZ است.
روشها: در این مطالعه ۳۰ سر موش صحرایی بهطور تصادفی در ۵ گروه تقسیم شدند. موشهای صحرایی گروه دیابتی و گروه دیابت+تزریق سلولهای بنیادی بهمدت ۵ هفته در مجموع ۱۷ جلسهی تمرین مقاومتی داشتند. دورهی آشنایی موشهای صحرایی با این نوع تمرین ۳ روز بود که ۴۸ ساعت قبل از تزریق STZ صورت گرفت. برای بررسی تغییرات Caspase۷ و caspase۳ از روش وسترن بلات استفاده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با نرمافزار SPSS نسخهی ۱۹ در سطح معنیداری α≤%۵ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین میانگین caspase۳ گروه تمرین مقاومتی با تزریق همزمان سلولهای بنیادی و گروه تمرین تفاوت معنیداری مشاهده نشد. همچنین تمرین مقاومتی با ترزیق همزمان سولهای بنیادی اندوتلیال، نسبت به تنها تمرین مقاومتی یا تزریق، منجر به کاهش معنیداری در میزان بیان Caspase۷ در بافت عضلهی اسکلتی رتهای دیابتی شد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه میتوان اظهار داشت که احتمالاً تمرین مقاومتی و یا تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند باعث تحریک آپوپتوز در عضلهی اسکلتی شود.
الهام مختاری، امیر سرشین، فواد فیض الهی، عیدی علیجانی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع یک با کاهش مویرگی عضلۀ اسکلتی و تنظیم نامناسب مسیرهای آنژیوژنز در عضلۀ اسکلتی همراه است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال بر بتا-اکتین، AKT تام و فسفریله در عضلۀ اسکلتی رتهای دیابتی نوع یک بود.
روشها: در این تحقیق تجربی، ۳۶ سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن ۶ هفته) به شش گروه کنترل (سالم)، کنترل دیابتی پایه، کنترل دیابتی، دیابت+تزریق سلول بنیادی، دیابت+تمرین مقاومتی و دیابت+تزریق سلول بنیادی+تمرین مقاومتی تقسیم شدند. در این مطالعه رتها با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین بهصورت تک دوز ۴۰ میلیگرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن و بهصورت درون صفاقی دیابتی شدند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنۀ آویزان به دم بهمدت ۱۷ جلسه اجرا گردید. تعداد ۵۰۰ هزار سلول بنیادی مشتق از استخوان توسط دستگاه سل کانتر تزریق شد. میزان بتا-اکتین، AKT تام و فسفریله بافت عضلۀ اسکلتی رتها به روش وسترن بلاتینگ اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT، β-actin و نسبت Pho-AKT/AKT و کاهش معنیدار AKT بافت عضلانی رتهای دیابتی نوع ۱ شد (۰۰۱/۰>P). تزریق سولهای بنیادی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT و نسبت Pho-AKT/AKT و تمرینات مقاومتی با ترزیق همزمان سولهای بنیادی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT، β-actin و کاهش معنیدار AKT بافت عضلانی رتهای دیابتی نوع یک شد (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، احتمالاً مداخلۀ تمرینات مقاومتی با تزریق همزمان سولهای بنیادی میتواند به تنظیم مسیرهای آنژیوژنز عضلۀ اسکلتی در دیابت نوع یک کمک کند.
مرتضی چناری، علیرضا رحیمی، امیر سرشین، فواد فیض الهی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: آسیب بافت قلب در دیابتیها باعث التهاب و تخریب سلولهای قلب میشود که در نتیجه منجر به آپوپتوز یا مرگ سلول میشود. هدف مطالعهی حاضر مقایسهی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر شاخص آپوپتوزی کاسپاز ۸ و کاتالاز در بافت قلب رتهای نر دیابتی بود.
روشها: در این مطالعه تجربی، ۲۴ سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزن ۲۰۰ -۲۵۰ گرم) ۱۰ تا ۱۲ هفتهای به شش گروه، تمرین هوازی، تمرین مقاومتی، شم هوازی، شم مقاومتی، کنترل و سالم تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین به مقدار ۳۰ میلیگرم بر کیلوگرم به روش درون صفاقی انجام شد. برنامهی تمرین هوازی و مقاومتی بهمدت شش هفته انجام شد. برای اندازهگیری کاسپاز ۸ و کاتالاز از روش وسترن بلات استفاده شد. دادهها به روش آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری P<۰,۰۵ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد اختلاف میانگین کاسپاز ۸ بین گروه تمرین هوازی با گروه سالم (۷۵۲/۰=P)، گروه تمرین مقاومتی با گروه سالم (۷۲۳/۰=P) و تمرین مقاومتی با گروه تمرین هوازی (۰۰/۱=P) معنیدار نبود اما میزان کاسپاز ۸ در گروه تمرین هوازی نسبت به تمرین مقاومتی کمتر بود. اختلاف میانگین کاتالاز بین گروه تمرین هوازی با گروه سالم (۰۲۴/۰=P) و گروه تمرین هوازی با گروه تمرین مقاومتی (۰۲۳/۰=P) معنادار بود و میزان کاتالاز در گروه تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی بیشتر بود.
نتیجهگیری: تمرینات هوازی و مقاومتی میتواند موجب کاهش میزان شاخص آپوپتوزی کاسپاز۸ و افزایش کاتالاز در بافت قلب رتهای دیابتی گردد.