محسن ایمن شهیدی، حسین حسینزاده،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
در این مقاله مروری مدلهای حیوانی دیابت در دو بخش مدلهای شبه نوع ۱ و مدلهای شبه دیابت نوع ۲ معرفی شدهاند. مدلهای شبه دیابت نوع۱ در دو قسمت مدلهای ژنتیک و شیمیایی و مدلهای شبه دیابت نوع۲ در چهار قسمت شامل مدلهای دیابت نوع۲ در موش، در رت، ناشی از تغذیه و ناشی از تکثیر انتخابی ارائه گردیده و از نظر اختلالات متابولیک، وضعیت پانکراس، عوارض درازمدت و مزیتهای پژوهشی بررسی شدهاند.
غلامحسین عمرانی، زهره مظلوم، محمود سوید، علی اشرف رشیدی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه : عوارض آترواسکلروز از علل شایع مرگ و میر در بیماران دیابتی نوع ۲ است. بر پایه بررسی های همهگیرشناختی، مصرف اسیدهای چرب غیراشباع امگا ۳ باعث کاهش بیماریهای قلبی - عروقی میشود. در مورد برخی آثار متابولیک این مواد در بیماران دیابتی نتایج بررسیها متناقض بوده است. هدف از این مطالعه بررسی آثار متابولیک این ترکیبات در یک گروه از بیماران دیابتی ایرانی بوده است.
روشها: پنجاه بیمار دیابتی (۲۰ مرد و ۳۰ زن) با میانگین سنی ۳/۷ ۴۹ سال بهطور تصادفی به دو گروه مورد (case) و شاهد (control) تقسیم شدند. در ابتدای ورود به مطالعه غلظتهای قند و چربی های خون، فشار خون و وزن بیماران اندازهگیری شد. بیماران گروه شاهد رژیم غذایی و بیماران گروه مورد رژیم غذایی و روغن ماهی حاوی اسیدهای چرب غیر اشباع امگا ۳ به مدت ۳ ماه دریافت کردند. در پایان مجدداً پارامترهای اولیه اندازه گیری و مقایسه شد.
یافتهها: اسیدهای چرب غیراشباع باعث کاهش معنی دار در غلظت تریگلیسریدهای خون در گروه مورد گردید (۰۰۱/۰ < p). وزن ، قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله نیز اگر چه در این گروه کاهش داشتند، در مقایسه با گروه شاهد، این تغییرات بیاهمیت بود. کلسترول تام، HDL و LDL تغییری نداشتند. دوز داروهای کاهنده قند خون در هر دو گروه ثابت نگه داشته شد.
نتیجهگیری: اسیدهای چرب امگا- ۳ را میتوان بهعنوان کاهنده تریگلیسریدهای خون در بیماران دیابتی نوع ۲ توصیه نمود.
سید ابوالقاسم سجادی، حسین حسینزاده، سیداحمد مهاجری،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
هدف: بررسی اثر ساپونین تام چوبک (Acanthopyllum squarrosum) بر جذب انسولین از راه بینی در مقایسه آن با ساپونین کیلایا (Quillaja saponaria) و سدیم کولات بهعنوان جذب افزاهایی که قبلا" اثر آنها به اثبات است.
روشها: در فرمولاسیون محلولهای مورد استفاده در این آزمایش، انسولین به میزان ۲ واحد بینالمللی برای هر موش تجویز گردید و کربوکسی متیل سلولز (CMC) با غلظت ۱% و ماده جذبافزا نیز با همین غلظت به فرمولاسیون اضافه شد. کاهش غلظت گلوکز خون ناشی از تجویز هر فرمولاسیون در ۵ رت در حالت ناشتا مطالعه و بررسی شد.
یافته ها: اثر جذب افزایی ساپونین تام چوبک از لحاظ آماری اختلاف معنیداری با دوجذب افزای شناخته شده ساپونین کیلایا و سدیم کولات نداشت. درصد
قند خون نسبت به قند خون پایه پس از ۱۳۰ دقیقه از تجویز محلولهای حاوی انسولین و جذب افزاهای مختلف بدین شرح بود : برای محلول حاوی ساپونین چوبک(۰۶/۱۱% ) ۷۸/۳۶%، برای محلول حاوی ساپونین کیلایا (۳۹/۲% ) ۴۶/۲۷% و برای محلول حاوی سدیم کولات (۹۳/۱۴% ) ۹۴/۳۹%.
نتیجهگیری: میتوان گفت که ساپونین تام چوبک دارای خاصیت جذبافزایی قابلملاحظهای است و اثر آن با ساپونین کیلایا قابل مقایسه میباشد.
منوچهر نخجوانی، بیژن فرزامی، تقی گل محمدی، اکبر جعفرنژاد،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: گلیکوزیلاسیون غیرآنزیمی پروتئنها در دیابت میتواند آثار مخربی بر ساختمان و کارکرد پروتئینها داشته باشد. برپایه مطالعات in vitro و in vivo، گلیکوزیلاسیون غیرآنزیمی پروتئینها و ترکیبات گلیکوزیله نهایی آنها در ایجاد عوارض ماکروواسکولار مانند آترواسکلروز و نیز آثار میکروواسکولار از قبیل رتینوپاتی و نفروپاتی، اهمیت دارد.
روشها: برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و فیزیکی آلبومین گلیکوزیله مانند تحرک الکتروفورتیک، فلورسانس و pH ایزوالکتریک در تشکیل وابسته به زمان ترکیبات گلیکوزیله نهایی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای نخستین بار از روش ایزوالکتریک فوکوسینگ برای بررسی گلیکوزیلاسیون آلبومین سرم افراد دیابتی و مقایسه آن با افراد سالم استفاده شد.
یافتهها: تحرک الکتروفورتیک آلبومین گلیکوزیله پس از ۱۰ هفته انکوباسیون با گلوکز نسبت به آلبومین طبیعی ۳/۲۱% افزایش نشان داد. pH ایزوالکتریک آلبومین از ۶/۴ در روز اول به ۱/۴ در هفته هفتم کاهش یافت. افزایش تحرک الکتروفورتیک همراه با کاهش در pH ایزوالکتریک در هفته اول مشاهده گردید. این تغییرات به خوبی با تغییرات مشاهده شده در فلورسانس همبستگی داشت. محتوای گلوکز نمونههای آلبومین نگهداری شده تا هفته اول انکوباسیون کاهش یافت اما پس از هفته دوم به تدریج افزایش نشان میداد. اندازهگیریهای فلورسانس نیز با این روند تغییرات، همخوانی داشت. در بررسی با روش ایزوالکتریک فوکوسینگ، اختلاف معنیداری بین آلبومین سرم افراد دیابتی و آلبومین سرم افراد طبیعی مشاهده شد (۰۰/۰= p).
نتیجهگیری: افزایش تحرک الکتروفورتیک پس از هفته اول همراه با کاهش همزمان در pH ایزوالکتریک نشاندهنده آن است که تشکیل ترکیبات گلیکوزیله نهایی پس از هفته اول آغاز میشود. کاهش غلظت گلوکز طی هفته اول و افزایش متعاقب آن پس از هفته دوم را میتوان به تشکیل و هیدرولیز ترکیبات گلیکوزیله نهایی نسبت داد. شاید بتوان از این روش برای شناسایی وضعیت پایدار دیابت یا درجه پیشرفت آن استفاده کرد.
ایرج نبی پور، فرهاد وفاجو، محمد سعید مهاجری، هومان سلیمی پور، شهرام ابوطالبی، پیمان عندلیب، مجتبی جعفری،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: برای دهها سال، نقش کاهش غلظت لیپیدهای سرم در پیشگیری از سکته مغزی در هالهای از ابهام بوده است. اما نتایج کارآزماییهای آیندهنگر جدید نشان داده است که مصرف پراواستاتین در کاهش رخداد سکته مغزی مؤثر است.
روشها: برای آشکار نمودن طیف اختلالات لیپوپروتئینی بیماران سکته مغزی در استان بوشهر طی دو مدت پنج ماهه در ۲۰۴ بیمار دچار حوادث عروقی مغز(۱۱۳ مذکر و ۹۱ مؤنث) که بهصورت متوالی که در بیمارستان دانشگاهی فاطمه زهرای بندر بوشهر بستری شده بودند، حداکثر تا ۴۸ ساعت پس از وقوع حادثه عروقی مغز از لحاظ غلظت سرمی لیپیدها و لیپوپروتئینها بررسی شدند.
یافتهها: ۶/۶۷% از بیماران در دهههای هفتم و هشتم زندگی قرار داشتند. براساس یافتههای برشنگاری رایانهای
(computed tomography) مغز، میزان شیوع سکته مغزی با خونریزی (مجموع خونریزی درونمغزی و زیرعنکبوتیه)، سکته مغزی ایسکمیک و یافتههای غیراختصاصی به ترتیب ۶/۲۴، ۴/۳۱ و ۲۵% بود. همچنین موارد حمله ایسکمیک گذرا (transient ischemic attack)، ۲/۱۵% (۳۱ مورد) بود. سابقه پرفشاری خون ۵/۵۷%، دیابت قندی ۴/۲۱% مصرف دخانیات ۵/۵۱% و وجود چاقی مرکزی در ۸/۳۵% از بیماران وجود داشت. کلسترول ۲۰۰ میلیگرم در دسیلیتر در ۵/۵۰%، تریگلیسرید ۱۵۰ میلیگرم در دسیلیتر در ۶/۳۲% و HDL-C کمتر از ۳۵ میلیگرم در دسیلیتر در ۴/۲۸% از بیماران و LDL-C ۱۳۰ میلیگرم در دسیلیتر در ۱/۵۱% بیماران دیده شد. وجود سابقه مصرف دخانیات در مردان با کلسترول
LDL < ۱۳۰ میلیگرم در دسیلیتر همبستگی داشت.
نتیجه گیری: اختلالات لیپوپروتئینی و غلظت غیرطبیعی لیپیدهای سرم در بیماران با حوادث عروقی مغز استان بوشهر، شیوع بالایی دارند.
شهین یاراحمدی، باقر لاریجانی، ابراهیم جوادی، فرحناز نیکدوست، ارشمیدس صنعتی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: نشانگان X قلبی عبارت است از دردهای آنژینی که به علت اختلال حس درد در دستگاه قلبی عروقی بوجود میآید و اغلب دارای آنژیوگرام کاملاً طبیعی میباشد. نشانگان مقاومت به انسولین (نشانگان متابولیکX) نیز عامل مهمی در بروز بیماری عروق کرونری بهشمار میرود. بررسی ارتباط بین نشانگانX قلبی و نشانگان مقاومت به انسولین نیاز به تحقیق بیشتری دارد. هدف این مطالعه مقایسه وضعیت هورمونی زنان یائسه در سهگروه مبتلا به نشانگان X قلبی ، بیماری عروق کرونری و گروه شاهد بود.
روشها: برای مطالعه ، ۱۴۹ زن یائسه با محدوده سنی ۴۸ - ۵۸ سال و طول مدت یائسگی مشابه انتخاب شدند. هورمونهای جنسی، انسولین ناشتا، فشارخون و شاخص توده بدن(BMI) در سهگروه فوق ارزیابی و با یکدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: غلظت FSH، LH، استرادیول و پروژسترون در سهگروه یکسان بود. هر دو گروه با درد قفسه صدری (با آنژیوگرافی طبیعی یا غیرطبیعی) BMI بالاتری نسبت به گروه شاهد داشتند. غلظت انسولین ناشتا نیز در این دو گروه نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (۰۱/۰p<). غلظت انسولین ناشتا در دو گروه با آنژیوگرافی طبیعی و غیرطبیعی تفاوت معنیداری نداشت.غلظت انسولین ناشتا با هیچکدام از متغیرها ارتباط معنیداری نشان نداد. گرچه ارتباط بین میزان انسولین ناشتا و BMI در گروه با آنژیوگرافی غیرطبیعی مبتلا به بیماری عروق کرونر بسیار نزدیک به سطح معنیدار شدن بود (۰۵۹/۰p<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که زنان با درد قفسه صدری با آنژیوگرافی طبیعی یا غیرطبیعی، دچار هیپرانسولینیسم بوده، نسبت به گروه شاهد چاقتر میباشند. به نظر میرسد هیپرانسولینیسم مکانیسم زیربنایی در هر دو «نشانگان X قلبی» و «نشانگانX متابولیک» باشد. این مطلب نیاز به مطالعات تکمیلی دارد.
فریبا کریمی، ایرج نبیپور، مجتبی جعفری، فرخنده غلامزاده،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: انجمن دیابت آمریکا در سال ۱۹۹۷ توصیههای خود را برای غربالگری همگانی دیابت بارداری تمام زنان باردار تغییر داد و توصیه نمود که غربالگری باید محدود به زنانی شود که دارای عوامل خطرزای دیابت بارداری هستند. بهویژه این انجمن پیشنهاد نمود که انجام غربالگری برای زنانی که کمتر از ۲۵ سال سن دارند؛ دارای وزن طبیعی هستند و تاریخچه خانوادگی دیابت ندارند، مقرون به صرفه نمیباشد.
روشها: تعداد ۹۱۰ زن باردار در درمانگاه دیابت دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در ۲۴ تا ۲۸ هفتگی بارداری، با آزمون گلوکز ۵۰ گرمی تحت غربالگری قرار گرفتند. آزمون تحمل گلوکز سه ساعته تشخیصی نیز برای زنانی که در آزمون غربالگری دارای گلوکز mg/dl ۱۴۰ بودند انجام گردید. وجود حداقل یکی از عوامل خطرزای دیابت بارداری (پیشنهادی انجمن دیابت آمریکا) یا فقدان هر سه عامل، برپایه نتایج آزمون غربالگری گلوکز ۵۰ گرمی مورد بررسی قرار گرفت و مدلهای مختلفی از ترکیب عوامل خطرزای دیابت بارداری براساس نتایج غربالگری سنجیده شد.
یافتهها: تعداد ۶۶ نفر (۹/۶%) دارای نتایج مثبت غربالگری با گلوکز ۵۰ گرمی بودند و ۱۶ نفر (۷۵/۱%) نیز در آزمون تشخیصی دارای دیابت بارداری بودند. آزمون غربالگری گلوکز ۵۰ گرمی در ۳/۹۵% (۶/۶۱ نفر) از افرادیکه حداقل یکی از سه عامل خطرزای دیابت بارداری، شامل سن بالاتر از ۲۵ سال، شاخص توده بدن بیشتر یا مساوی kg/m۲ ۲۷ یا سابقه خانوادگی دیابت را داشتند و در ۳/۲۷% (۲۳۱ نفر) کسانی که سه عامل خطرزای مذکور را نداشتند، نتیجه غربالگری منفی بود ] نسبت شانس (odds ratio): ۰۳/۷؛ فاصله اطمینان ۹۵%: ۲۳/۲-۲۱/۲۲؛ ۰۰۰۱/۰p< [.
نتیجهگیری: غربالگری انتخابی زنان باردار برپایه عوامل خطرزای دیابت بارداری، در مواردیکه با محدودیت امکانات انجام غربالگری همگانی مواجهیم، خواهد توانست بیشتر موارد با آزمون غربالگری مثبت را بهدرستی شناسایی نماید و در این میان، سن، شاخص توده بدن و سابقه خانوادگی دیابت، عوامل مهمی برای انتخاب افراد هستند.
باقر لاریجانی، نریمان مصفا، پیمان شوشتریزاده، مهدی نورایی، ابراهیم جوادی، علیرضا شفایی، علیرضا وثیق،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: دیابت یک اپیدمی نهفته و شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسم شناخته شده است. نقص در دستگاه ایمنی ذاتی و سلولی از مواردی است که پژوهشگران نسبت به رویداد آن در این بیماری اتفاق نظر دارند، از جمله در منابع به دفعات به نقص در سیستم فاگوسیتی اشاره شده که شامل اختلال کموتاکسی، فاگوسیتوز و کشندگی(killing) بوده است. با این حال گزارشهای مربوط به اختلال در فرایند انفجار تنفسی سیستم فاگوسیتی، که از مکانیسمهای کشندگی آنها است، ضد و نقیض میباشد. هدف از این مطالعه بررسی فرایند انفجار تنفسی نوتروفیلها ومونوسیتها در خون محیطی به طور جداگانه و با استفاده از دو محرک fmlp Formyl-met-leu-phe)) و (Phorbol-۱۲,۱۳-myristate acetate) PMA بوده است.
روشها: از ۳۶ بیمار دیابتی نوع۲ با میانگین سنی ۷ ± ۵۳ سال و ۲۰ فرد سالم با میانگین سنی ۵ ± ۵۰ سال، ۱۵ میلیلیتر خون محیطی هپارینه گرفته شد. سلولهای فاگوسیتی ( نوتروفیل و مونوسیت) با استفاده از گرادیان غلظتی اختصاصی و کشت سلولی کوتاهمدت، بهطور خالص (بیش از ۹۵%) از خون محیطی جدا گردید. فرایند انفجار تنفسی نوتروفیلها و مونوسیتها بهطور جداگانه به کمک آزمون (Nitro blue tetrazolium) NBT نیمهکمی و با استفاده از دو محرک PMA و fmlp انجام گرفت.
یافتهها: پس از تحریک با PMA در نوتروفیلهای افراد دیابتی، فعالیت کمتری در فرایند انفجار تنفسی در مقایسه با گروه شاهد مشاهده شد (۰۹۷/۰=p). همچنین پس از تحریک با fmlp، نوتروفیلهای افراد دیابتی، در مقایسه با گروه شاهد فعالیت کمتری از خود نشان دادند که این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار بود (۰۲۷/۰=p) .برخلاف نوتروفیلها، مونوسیتهای گروه دیابتی و گروه شاهد، در ارائه پاسخ به محرکها در فرایند انفجار تنفسی تفاوتی نشان ندادند.
نتیجهگیری: برپایه نتایج بهدست آمده، به نظر میرسد عدم پاسخ مناسب به محرکها و ناکارآمد بودن فرایند انفجار تنفسی سیستم فاگوسیتی، میتواند زمینه را برای پیدایش، تشدید و تداوم عفونتها در بیماران دیابتی فراهم سازد.
مهرشاد عباسی، منوچهر نخجوانی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: گزارشهایی مبنی بر اثر میدانهای مغناطیسی بر همایستایی(homeostasis) قند خون وجود دارد اما هنوز توافق نهایی برای رد یا قبول این گزارشها حاصل نشده است. ما در ادامه بررسیهای قبلی خود، در این مطالعه اثر میدان مغناطیسی ثابت بر قند خون و وزنگیری حیوان آزمایشگاهی را بررسی میکنیم.
روشها: بیست وهشت موش ماده جوان سویه BALB/C را بهطور تصادفی به چهار گروه A، B، C و D تقسیم کردیم. گروه A ۲۰ روز در میدان مغناطیسی ثابت قرار گرفت، گروه B ۲۰ روز در میداننما قرار گرفت، گروه C ۱۰ روز در میدان مغناطیسی بود و سپس از میدان خارج شد و۱۰ روز پایانی آزمایش را در خارج از میدان سپری کرد، گروه D ۱۰ روز در میداننما وسپس ۱۰ روز در خارج میداننما بود. قدرت القای میدان مغناطیسی ۵۰۰ گوس بود و بهوسیله دو تیغه آهنربای طبیعی ایجاد میشد. میداننما بهوسیله دو تیغه سنگ سیاه که از جهت ظاهری مشابه آهنرباها بودند، ایجاد گردید. طی آزمایش موشها روزانه وزن میشدند و در پایان ۲۰ روز آزمایش، از موشها نمونه خون اخذ و قند آن تعیین میگردید.
یافتهها: وزنگیری موشهای چهار گروه یکسان بود. قند خون گروه C از نظر آماری بهطور معنیداری از قند خون گروههای B و D کمتر بود. تفاوت قند خون بین دیگر گروهها از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: با وجودی که در مدت اقامت موشهای آزمایشگاهی در میدان مغناطیسی قند خون آنها تغییر نمیکند، قند خون موشها۱۰ روز پس از خروج از میدان، از قند خون موشهایی که هرگز در میدان نبودهاند، کمتر است.
حسین فخرزاده، ایرج نبیپور، محمد رایانی، علیرضا وثیق،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
هدف: تخمین شیوع آنژین صدری و انفارکتوس قلبی در جمعیت هیپرلیپیدمیک بندر بوشهر با استفاده از پرسشنامه ROSE و تغییرات الکتروکاردیوگرام کد مینهسوتا. روشها: طی یک مطالعه مقطعی ۱۰۳۶ نفر از ساکنان ۳۰-۶۴ ساله شهر مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعه از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶ به منظور تعیین شیوع دیابت و عوامل خطرزای کرونری انجام شد. تکمیل پرسشنامه ROSE و ثبت الکتروکاردیوگرام
(ECG) با ۱۲ اشتقاق در تمام این افراد انجام شد. تحلیل تغییرات الکتروکاردیوگرام براساس کد مینهسوتا انجام شد. آنژین قطعی درجه ۱و۲ معیار تشخیص آنژین صدری و کد۱,۱ مینهسوتا یا تاریخچه بروز سکته قلبی، معیار تشخیص انفارکتوس قلبی بود.
یافتهها: شیوع خام هیپرکلسترولمی ۶/۴۷% و شیوع همسان شده سنی(age adjusted) هیپرکلسترولمی در زنان ۳/۵۰% و در مردان ۹/۴۳% بود. میانگین غلظت کلسترول در زنان mg/dl ۵/۴۹۲/۲۰۴ و در مردان mg/dl ۱/۴۶۰/۱۹۵ بود
(۰۰۳/۰=p). شیوع آنژین صدری ۹/۴% بود که پس از تطبیق با سن در مردان ۶/۵% و در زنان ۶/۴% به دست آمد. شیوع آنژین صدری در افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی ۳/۶% و در افرادی که غلظت کلسترول نرمال داشتند ۶/۳% بود(۰۵/۰< p). آنژین صدری با هیپرکلسترولمی در مردان همراهی قوی داشت(۰۰۰۵/۰< p). شیوع خام انفارکتوس میوکارد ۵/۲% بود که پس از تطبیق با سن در زنان ۶/۱% و در مردان ۷/۲% محاسبه شد(۰۵/۰> p). شیوع انفارکتوس میوکارد در بیمارانی که هیپرکلسترولمی داشتند ۱/۴% و در افراد با غلظت کلسترول طبیعی ۹/۰% بود (۰۵/۰< p). در تحلیل چندمتغیری، انفارکتوس میوکارد با هیپرکلسترولمی در هر دو جنس همراهی معنیدار داشت(۰۵/۰< p). همچنین انفارکتوس میوکارد در هر دو جنس با دیابت و با پرفشاری خون در مردان همراهی داشت(۰۵/۰< p).
نتیجهگیری: کاهش میانگین کلسترول در جمعیت شهری بندر بوشهر بهمنظور کاهش شیوع آنژین صدری و انفارکتوس قلبی یک ضرورت است که بدین منظور برنامهریزی در جهت اصلاح شیوه زندگی در این شهر باید در اولویت قرار گیرد.
خسرو عادلی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
امروزه گسترش روزافزون اپیدمی سندرم متابولیک به خوبی شناخته شده است وتلاشهای گسترده ای برای درک علل پیدایش وعواقب مهم متابولیک آن در حال انجام است. یکی از پیامدهای شدید مقاومت به انسولین، هیپرتری گلیسریدمی است که به نظر می رسد عمدتاً در اثرتولید بیش از حد لیپوپروتیین های سرشار از تری گلیسرید حاوی آپوB باشد. درنتیجه درسالهای اخیر مکانیسم های غیر طبیعی تنظیم کننده لیپوپروتیین های آتروژنیک حاوی آپوB مورد توجه زیادی قرارگرفته است. اخیراً برای درک بهتر مکانیسم های مسئول اختلال متابولیسم چربی در حالت مقاومت به انسولین از مدل های in vivo وin vitro استفاده می شود . نتایج مدل های حیوانی و نیز مطالعات انسانی حاکی از این است که تولید بیش از حدVLDL توسط کبد عامل اساسی در پیدایش هیپرتری گلیسریدمی ودیس لیپیدمی متابولیک است . درسالهای اخیر درآزمایشگاه ما برای بررسی رابطه بین پیدایش حالت مقاومت به انسولین، اختلال متابولیسم لیپوپروتیین ها درکبد وتولید بی رویه لیپوپروتیین های حاوی آپوB، ازیک مدل حیوانی مقاوم به انسولین یعنی هامستر تغذیه شده با فروکتوز استفاده می شود. نتایج حاصل از آزمایشهای انجام شده برروی این مدل نشان می دهد که درحالت مقاومت به انسولین، ترشح VLDLحاوی آپو B۱۰۵از کبد و نیز لیپوپروتیینهای غنی از تری گلیسرید حاوی آپو B۴۸از روده، افزایش می یابد. در حالت مقاومت به انسولین ممکن است کاهش اثر پیغام رسانی انسولین در کبد و روده نقش اساسی در تولید بیش از حد لیپوپروتیین ها داشته باشد. همچنین ما تعدادی از عوامل جدید درون سلولی را که ممکن است در تنظیم VLDL دخالت داشته باشند، شناسایی کرده ایم . این مقاله به پیشرفتهای اخیر در این زمینه می پردازد و این فرضیه را که تداخل پیچیده ای بین افزایش جریان اسید های چرب آزاد از بافتهای محیطی به کبد و روده در اثر هیپرانسولینمی و افزایش دراز مدت تولید چربی وجود دارد، نشان می دهد.
باقر لاریجانی، فرشاد فروزنده،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
دیابت قندی یکی از بیماریهای اصلی آسیبرسان به دستگاههای متعدد بدن است. تعداد زیادی عوارض ناشی از این بیماری وجود دارد که یکی از آنها اختلالات پای دیابتی است. تقریباً ۱۵% از کسانیکه مبتلا به دیابت هستند در طول زندگی خود مبتلا به عوارض پای دیابتی میشوند. عفونت، زخم یا گانگرن پا که در بعضی موارد به آمپوتاسیون انگشت یا قسمتی از پا منجر میشوند، شایعترین مشکلات این بیماران را تشکیل میدهند. هرچند بیش از ۵۰% موارد آمپوتاسیونهای غیرتروماتیک را اختلالات پای دیابتی تشکیل میدهند، اغلب این مشکلات با مراقبتهای منظم قابل پیشگیری هستند. پزشکان میتوانند با ارائه اطلاعاتی در مورد اهمیت مشاهده هر روزه و دقیق پا توسط بیمار، تأمین کفش مناسب و درمان زودهنگام آسیبهای ایجاد شده و سایر اقدامات نقش مؤثری در پیشگیری از اختلالات جدی داشته باشند. مشکلات پا در افراد دیابتی نتیجه سه عامل اولیه مهم است: نوروپاتی، اشکال در خونرسانی و کاهش مقاومت در برابر عفونتها. البته بدشکلیهای پا و تروما نیز نقش مؤثری در زخم شدن و عفونت پا در این افراد دارند. هرچند همه اختلالات پای دیابتی بهطور کامل قابل پیشگیری نیستند، میتوان میزان بروز و ناتوانی حاصل از آنها را با پیشگیری و اقدامات مناسب و علمی به میزان زیادی کاهش داد.
محمود سوید، مسعود کاویانی، محمود بهگام، غلامحسین عمرانی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: در مورد شیوع اختلالات شنوایی در بیماری دیابت نتایج مطالعات قبلی متناقض و از صفر تا ۹۳ % متغیر بوده است.
روش ها:آستانه شنوایی در ۸۰ بیمار دیابتی با میانگین عمر ۱۶ ۰۸/۴۹ و دامنه سنی ۱۶ تا ۶۵ سال و ۷۸ فرد غیردیابتی به وسیله شنوایی سنجی با تون خالص و شنواییسنجی کلامی بررسی شد. هیچکدام از افراد مورد مطالعه سابقه تماس با عوامل مختل کننده شنوایی نداشتند.
یافتهها: آستانه شنوایی در بیماران دیابتی به طور میانگین ۸/۱۷۴/۵ دسی بل ضعیف تر از گروه شاهد بود و در مجموع ۷/۵۳% دیابتی ها آستانه شنوایی ضعیفتری نسبت به گروه شاهد داشتند. گروه بیماران در آزمون افتراق کلامی ضعیف تر ولی در درک کلام مشابه گروه شاهد بودند. در بیماران مسنتر آستانه شنوایی برای فرکانس های بالاتر و در افراد جوان برای فرکانس های پایین تر اختلال بیشتری نشان میداد. میزان اختلال شنوایی ارتباطی با جنسیت، مدت بیماری و وجود سابقه خانوادگی دیابت نداشت. بیماران مبتلابه رتینوپاتی، آستانه شنوایی ضعیفتری داشتند.
نتیجهگیری: اختلالات شنوایی در بیماران دیابتی شایع است.
باقر لاریجانی، شهین یاراحمدی، ابراهیم جوادی، پیمان شوشتریزاده، سید مجید اخوان حجازی، مهیار غلامپور دهکی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع۱ بهطور اولیه در اثر تخریب خودایمنی یا ناشی از نقص اولیه در کارکرد سلولهای بتای پانکراس بارز میگردد. شایعترین شکل دیابت نوع۱، نوع خودایمن آن است که امکان همراهی آن با سایر اشکال اختلالات غددی مانند نارسایی آدرنال، تیروییدیت هاشیموتو و غیره وجود دارد. تیروییدیت خودایمن از جمله بیماریهای همراه دیابت نوع۱ است که در طی آن پادتنهایی علیه تیروگلوبولین((TG، پروکسیداز تیرویید (TPO) و هورمون تحریک کننده تیرویید(TSH) در خون پدید می آیند. هدف از این مطالعه، بررسی میزان شیوع بیماریهای خودایمن تیرویید در افراد دیابتی نوع۱ و مقایسه آن با افراد سالم است.
روش ها: بدین منظور ۲۰۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع۱ و ۲۰۰ فرد سالم غیر دیابتی که از نظر سن و جنس با گروه بیمار جور بودند از نظر میزان هورمونهای تیرویید(T۳RU / T۳/ T۴/ TSH ) و پادتنهای ضد تیرویید (TG-Ab، TPO-Ab ) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: غلظت TG-Ab و TPO-Ab در افراد دیابتی نوع ۱مورد مطالعه به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود ( ۰۰۱/۰P<)، همچنین میانگین غلظت سرمی TG-Ab در گروه بیماران بیش از چهار برابر و میانگین غلظت سرمی TPO-Ab حدوداً سه برابر گروه شاهد بود، همچنین میزان شیوع هیپرتیروییدی بالینی و فروبالینی (subclinical)در گروه بیماران دیابتی نوع۱ چهار برابر گروه سالم بود.
نتیجهگیری: در مجموع به نظر میرسد انجام آزمونهای غربالگری هورمونی تیرویید و پادتنهای ضد تیرویید در بیماران مبتلا به دیابت نوع۱ به ویژه در کودکان، جهت شناسایی اختلالات خودایمنی تیرویید و انجام اقدامات درمانی ضروری باشد
رحیم وکیلی، محمدجواد موسوی تقیآبادی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری غدد درونریز و متابولیسم کودکان است و با توجه بهعوارض جسمی و روانیآن، لازم است مبتلایان آگاهی کافی از بیماری خود داشته و نقشفعال و موثری در کنترل قند ایفا نمایند. انجام آزمایشهای مکرر و مصرف روزانه دارو هزینه زیادی در بر دارد، از این رو بیماران دیابتی باید مورد حمایت قرارگیرند. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت کنترل بیماری و میزان استفاده از تسهیلات در بیماران دیابتی۱ می باشد.روشها: مطالعه مقطعی بر روی ۱۵۰ بیمار مبتلا به نوع ۱ دیابت انجام شد و نتایج با شرایط بیماران در کشورهای آلمان، فرانسه، امریکا، استرالیا و عربستان مقایسه گردید.
یافتهها : نتایج این مطالعه بیانگر رژیم انسولین درمانی ناقص و غیراستاندارد (در ۵۹ %بیماران)، داشتن گلوکومتر و نوار آزمون گلوکز (۷۹/۳ % بیماران) و وارسی مرتبHbA۱c فقط در ۶۶/۸ % موارد بود که با وضعیت کنترل بیماران در سایر کشورها تفاوت آماری معنیداری دارد (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه لازم است دورههای آموزشی ویژه برای بیماران مبتلا به دیابت برگزار و کلیه بیماران دیابتی تحت پوشش بیمههای حمایتی قرار گرفته و آزمایشهای لازم برای نظارت بر کنترل بیماری به صورت رایگان برای آنها انجام شود.
سید مهرداد صولتی، آرش قنبریان، مازیار رحمانی، نرگس سربازی، سیما اله وردیان، فریدون عزیزی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقـدمه: وجود عوامل خطرزای قلبی ـ عروقی موضوع مورد بحث در مطالعات مختلف میباشد. مطالعاتی که برای یافتن یک ابزار ساده غربالگری که بتواند عوامل خطرزای نامعمول را پیشبینی کند اخیراً وجود همزمان بالا بودن دور کمر و افزایش تریگلیسرید سرم را به عنوان یک معیار برای پیشبینی اختلالات متابولیک که به بیماری عروق کرونرمنجرمیشود، پیشنهاد کرده اند. مطالعه حاضر جهت بررسی عوامل خطرزای قلبی ـ عروقی در چهرگون (phenotype) مذکور انجام شده است.روشها: این بررسی در کلیه زنان سنین ۱۸- ۶۵ ساله که مبتلا به دیابت نبودند، از جمعیت تحت پوشش مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد. افراد بر اساس تریگلیسرید ناشتای سرم و اندازه دور کمر به چهار گروه TgHWH (تریگلیسرید بالای ۱۶۰ میلیگرم در دسیلیتر و دور کمر بالای ۸۰ سانتی متر)، TgHWL (تریگلیسرید بالاتر از ۱۶۰ میلیگرم در دسیلیتر و دور کمر کمتر از ۸۰ سانتی متر)، TgLWH (تریگلیسرید کمتر از ۱۶۰ میلیگرم در دسیلیتر و دور کمر بیشتر از ۸۰ سانتی متر) و TgLWL (تریگلیسرید کمتر از ۱۶۰ میلیگرم در دسیلیتر و دور کمر کمتر از ۸۰ سانتی متر) تقسیم شدند. سپس عوامل خطرزای قلبی- عروقی شامل متغیرهای لیپیدی و تن سنجی(anthropometric) در گروهها مورد مقایسه آماری قرار گرفتند. همچنین شیوع افراد مبتلا به پرفشاری خون، LDL-C بالاتر از ۱۳۰ میلیگرم در دسیلیتر، کلسترول تام بیشتر از ۲۲۰ میلیگرم در دسیلیتر و HDL-C کمتر از ۴۵ میلیگرم در دسیلیتر در گروهها بررسی شدند.
یافتهها: نمونههای مورد بررسی ۵۶۳۰ نفر بودند. ۵/۲۷% در گروه TgLWL و ۹/۳۱% در گروه TgHWH قرار داشتند. سن افراد در گروه TgHWH به طور معنیداری بالاتر از سایر گروهها بود (۱۰±۲۸, ۱۲±۳۹, ۱۲±۳۶, ۱۱±۴۶ سال به ترتیب در TgLWL، TgLWH، TgHWL، TgHWH، ۰۰۱/۰(P<. فشارخون سیستولی و دیاستولی, شاخص توده بدنی و اندازه دور کمر در گروه TgHWH به طور معنیداری بالاتر از سایر گروهها بود. در بررسی متغیرهای آزمایشگاهی مشاهده شد که در گروه TgHWH غلظت سرمی کلسترول تام، تریگلیسرید، LDL-C (۴۱±۱۵۰، ۴۱±۱۳۱، ۳۵±۱۳۲، ۳۲±۱۱۱ میلیگرم در دسیلیتر به ترتیب در گروههای TgHWH، TgHWL، TgLWH، TgLWL، ۰۰۱/۰(P< بالاتر و HDL-C (۱۰±۴۰, ۱۱±۴۲, ۱۱±۴۷, ۱۱±۴۸ میلیگرم در دسیلیتر به ترتیب در گروههای TgHWH، TgHWL، TgLWH، TgLWL؛ ۰۰۱/۰(P< پایینتر از سایر گروهها بود. شیوع افرادی که حداقل چهار عامل خطرزا داشتند در گروه TgHWH ۴/۶۱% و در گروه TgLWL ۱% بود.
نتیجــهگیری: از معیار ساده بالا بودن دور کمر به همراه افزایش تریگلیسرید (TgHWH) میتوان در زنان به عنوان یک ابزار غربالگری برای پیشبینی دیگر عوامل خطرزای قلبی ـ عروقی استفاده کرد.
آرش حسیننژاد، باقر لاریجانی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: تشخیص بموقع اختلال تحمل گلوکز در بارداری در پیشگیری از عوارض مادری و جنینی اهمیت دارد. هدف از این مطالعه بررسی همراهی یافتههای بالینی و آزمایشگاهی با درجات اختلال تحمل کربوهیدرات در دوران بارداری در مقایسه با افراد طبیعی است.روشها: ۲۴۱۶ خانم باردار به پنج درمانگاه دانشگاهی مراجعه نمودند. موارد شناخته شده دیابت قبل از بارداری از مطالعه خارج شدند. آزمون تحمل گلوکز یک ساعته ۵۰ گرم با روش غربالگری همگانی مورد استفاده قرار گرفت. در مواردیکه نتیجه این آزمون ≥ ۱۳۰ میلیگرم در دسیلیتر بود، آزمون تحمل گلوکز سه ساعته ۱۰۰ گرم انجام میشد. براساس نتایج آزمونهای GCT و GTT، کلیه مراجعان به چهار گروه دیابت بارداری، IGCT، IGT و طبیعی تقسیم شدند. سابقه فامیلی و عوارض در بارداریهای قبلی از بیماران اخذ شد و معاینات کامل بالینی انجام گرفت که شامل تعیین شاخص توده بدن و فشار خون، ارزیابی افزایش وزن، پروتئینوری، گلیکوزوری، هیدرآمنیوس و ادم بودند. ادرار زیاد و پرنوشی مهمترین یافتههای مورد توجه بودند.
یافتهها: از بین ۲۴۱۶ خانم باردار، ۱۱۴ نفر (۷/۴%) مبتلا به دیابت بارداری بودند. از میان این ۱۱۴ نفر، ۴۲ نفر (۸/۳۶%) چاقی، ۳۹ نفر (۲/۳۴%) گلیکوزوری، ۵ نفر (۳/۴%) پرهاکلامپسی و ۲۲ نفر (۲/۱۹%) افزایش وزن غیرطبیعی داشتند. ادرار زیاد (۹/۱۴%) و پرنوشی (۶/۱۲%) مهمترین یافتهها بودند. بیماران مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با افراد طبیعی، گلیکوزوری، پلیهیدرآمنیوس، پروتئینوری، افزایش وزن و شاخص توده بدن بالاتری داشتند. همراهی این یافتهها در بیماران دیابت بارداری نسبت به افراد طبیعی از نظر آماری معنیدار بود. از بین بیماران دیابت بارداری ۵۹ نفر (۷/۵۱%) هیچ یافته بالینی و آزمایشگاهی نداشتند.
نتیجهگیری: شیوع افراد بدون علامت در بیماران مبتلا به درجات اختلال تحمل کربوهیدرات نشان میدهد که غربالگری براساس یافتههای بالینی و آزمایشگاهی، بیماران زیادی را ناشناخته باقی میگذارد. علیرغم اینکه غربالگری براساس این یافتهها کارآیی لازم را ندارد، میتواند در ارزیابی سلامت دوران بارداری در این بیماران سودمند باشند.
ابراهیم جوادی، علیرضا شفایی، اردوان ایروانی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: شیوع بیماریهای قلبی- عروقی در جوامع بشری و ارتباط آن با بیتحرکی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. یکی از عوامل مهمی که در روند آترواسکلروز نقش بسزایی دارد اکسیداسیون LDL است و اکسیداسیون تابع عوامل آنتیاکسیداسیون و نوع LDLها میباشد. اکسیداسیون LDL منشأ بسیاری از مکانیسمهایی است که میتواند به تشکیل آتروم منجر گردد. در این رابطه فعالیتهای بدنی دارای نقش حفاظتی هستند و با تغییر نوع LDL در اثر فعالیت بدنی از حساسیت LDLها به اکسیداسیون کاسته میشود. هدف از این مطالعه بررسی اثر فعالیتهای بدنی روی حساسیت LDLها نسبت به اکسیداسیون میباشد.روشها: تعداد ۲۸ نفر مرد ، ۱۴ نفر ورزشکار با میانگین سنی ۲±۴۸ و ۱۴ نفر غیر ورزشکار با میانگین سنی ۴±۴۴ انتخاب گردید. مقدار cc۱۰ خون ناشتا جهت بررسی حساسیت LDLها به اکسیداسیون و لیپوپروتئینها و لیپیدها گرفته شد. جهت بررسی حساسیت LDL به اکسیداسیون از روش conjugated diene مطابق دستورالعمل Puhl استفاده شد . کلسترول و تریگلیسرید به روش آنزیماتیک و HDL-c به روش رسوبی و LDL-c با استفاده از فرمول فریدوالد محاسبه گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که LDLهای ورزشکاران مقاومت بیشتری در برابر اکسیداسیون در مقایسه با غیر ورزشکاران دارند(lag time ورزشکاران ۱۰±۳۵/۶۰ و در غیر ورزشکاران ۱۰±۶۴/۵۴ ) اگرچه از نظر آماری این اختلاف معنیدار نبود و میزان HDL-c ورزشکاران بیش از غیر ورزشکاران (۸±۲/۴۶ در مقابل ۵/۸±۳۸) و از نظر آماری معنیدار میباشد و میزان LDL و VLDL ورزشکاران اختلاف معنیداری با غیر ورزشکاران نداشت.
نتیجهگیری: شواهد تجربی این فرضیه را که اکسیداسیون LDL به آترواسکلروز منجر میشود تأیید میکنند و گزارشها حاکی از نقش فعالیتهای بدنی و تمرینات ورزشی به عنوان یک عامل حفاظت کننده در برابر پیشرفت بیماری آترواسکلروز میباشد. اگرچه عوامل دیگری مانند غلظت ویتامین E به عنوان آنتیاکسیدان و ترکیب LDLها و نوع LDLها در فرآیند آترواسکلروز مؤثر میباشند که باید مورد بررسی قرار گیرند.
، ،
دوره ۳، شماره ۰ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
، ، ، ، ، ، ،
دوره ۳، شماره ۰ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده