جستجو در مقالات منتشر شده


۳۰۸ نتیجه برای ال

باقر لاریجانی، آرش حسین نژاد،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

دیابت در بارداری به دو دسته تقسیم می‏شود: اول دیابتی که پیش از بارداری تشخیص داده شده و با بارداری همراه می‏شود و دوم «دیابت بارداری» که اختلال در تحمل کربوهیدراتهاست و برای نخستین بار در بارداری تشخیص داده می‏شود. دیابت بارداری شایعترین اختلال متابولیک دوران بارداری است. شیوع دیابت بارداری در جوامع مختلف بین ۱ تا ۱۴ درصد کل موارد بارداری گزارش شده است. شیوع دیابت بارداری در شهر تهران در حدود ۷/۴% بوده است. دیابت همراه با بارداری براساس معیارهایNational Diabetes Data Group (NDDG ) که به تازگی تغییراتی پیدا کرده است, قبل از بارداری تشخیص داده می‏شود. تشخیص دیابت بارداری به‌وسیله آزمون تحمل گلوکز ۱۰۰ گرم سه ساعته انجام می‏شود که در این آزمون وجود حداقل دو نوبت اختلال برای تشخیص ضروری است. غربالگری در دیابت بارداری موضوع مورد اختلاف در جوامع مختلف است. دو روش غربالگری «همگانی» و «انتخابی» پیشنهاد شده است. توصیه‏های انجمن دیابت آمریکا (ADA) تا سال ۱۹۹۷ در جهت انجام غربالگری همگانی بوده است ولی در چهارمین همایش جهانی دیابت بارداری, غربالگری انتخابی بر اساس عوامل خطرزا مورد توجه قرار گرفته است. علی‏رغم این پیشنهادها, بعضی از مطالعات به‌ویژه در مناطقی که بروز بالاتری از دیابت بارداری داشتند, غربالگری همگانی را توصیه نموده‏اند. همراه شدن دیابت با بارداری عوارض متعددی برای مادر و جنین دارد. عوارض جنینی دیابت همراه با بارداری شامل ماکروزومی، هیپوگلیسمی نوزادی، هیپوکلسمی، زردی، سندرم زجر تنفسی، ‌پلی‌سیتمی، نارس بودن نوزاد، سقط و نقایص مادرزادی است. فرزندان مادران مبتلا به دیابت بارداری استعداد بیشتری برای ابتلا به چاقی و اختلال تحمل گلوکز دارند. پایش قند بعد از غذا همراه با اندازه‏گیری قند خون ناشتا می‏تواند در کاهش عوارض دیابت در بارداری مؤثر باشد. توصیه‏های ADA برای کنترل قند خون مادران دیابتی شامل قند خون ناشتا بین مقادیر ۶۰ و ۹۵ میلی‏گرم در دسی‏لیتر و قند خون دو ساعت پس از صرف غذا بین مقادیر ۸۰ و ۱۲۰ میلی‏گرم در دسی‏لیتر است. اندازه‏گیری کتون ادرار در مواردی‌که محدودیت کالری در رژیم غذایی وجود دارد, توصیه شده است. کنترل قند خون نیاز به تغییر شیوه زندگی به‌ویژه در زمینه عادات غذایی و ورزش دارد. نیاز به انسولین با افزایش سن آبستنی افزایش یافته و گاهی در اواخر بارداری و نزدیک به زایمان ثابت می‌ماند یا کاهش پیدا می‌کندد. بنابراین باید به مقادیر انسولین براساس نیاز بیمار توجه کافی شود. رژیم غذایی مناسب باید با توجه به افزایش وزن بیمار در طی بارداری تغییر کند. دیابت آثار متعددی بر مادر و جنین می‏گذارد و شیوع بالای دیابت بارداری, دلالت بر ضرورت طراحی شیوه‌ای روشن برای غربالگری، ‌تشخیص و کنترل و درمان دیابت در بارداری دارد.


آرش حسین نژاد، باقر لاریجانی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

مقدمه: برآورد هزینه ـ اثربخشی خدمات سلامت و همچنین هزینه ـ فایده در طراحی و ارزیابی نظام‌های سلامت نقش اساسی برعهده دارند. بیماریهای متابولیک و بویژه دیابت با توجه به شیوع بالا و رو به افزایش بیماری و هزینه‌های سنگین از جمله مهمترین مسائل نظام‌های سلامت به‌شمار می‌روند. در این رابطه دیابت بارداری به‌عنوان شایعترین اختلال متابولیک دوران بارداری و عوارض متعددی که برای مادر و جنین دارد, از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مطالعات زیادی درباره روشهای غربالگری دیابت بارداری انجام شده تا با در نظر گرفتن معیارهای مختلف, جامعه مورد بررسی محدود شده تا درنهایت هزینه‌های غربالگری کاهش یابد. در این مقاله سعی شده تا با تحلیل نتایج بدست‌آمده از یک مطالعه مقطعی که درباره دیابت بارداری در تهران انجام شده, بتوان روشهای غربالگری را بر پایه تحلیل هزینه‌ها با هم مقایسه و مناسب‌ترین روش غربالگری را باتوجه به بافت نژادی و فرهنگی ‌ـ ‌اقتصادی جامعه پیشنهاد نمود.
روشها: در این مطالعه ۲۴۱۶ خانم باردار در بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران با روش
غربالگری همگانی بررسی شدند و کلیه عوامل خطرزا ونتایج آزمایشها ومعاینات بالینی برای هر بیمار ثبت
گردید. آزمون gm۵۰ GCT (Glucose Challenge Test) به‌عنوان آزمون غربالگری و آزمون gm ۱۰۰GTT
(Glucose Tolerance Test) جهت تشخیص دیابت بارداری استفاده شده است.
یافته‌ها: در تحلیل هزینه‌های مستقیم انجام آزمونهای غربالگری و تشخیصی, در روش غربالگری همگانی با معیارmg/dl ۱۳۰, هزینه برای هر خانم باردار درحدود۳۰۴۱۰ ریال معادل ۸۰/۳ دلار بر‌آورد شده است و به ‌ازای هر بیمار تشخیص داده شده با این روش ۶۴۴۴۸۸ ریال معادل ۵۶/۸۰ دلار هزینه دارد. در روش غربالگری همگانی با ملاک mg/dl۱۴۰ حساسیت غربالگری ۱۲% کاهش یافته و به ۸۸% می‌رسد و هزینه غربالگری به‌ازای هر خانم باردار به ۲۵۶۴۱ ریال معادل ۲۰/۳ دلار و به‌ازای تشخیص هر بیمار به ۶۹۵۰۰ ریال معادل ۴۳/۷۷ دلار کاهش می‌یابد. بنابراین با ۶/۱۵% کاهش در هزینه سرانه غربالگری و ۸۷/۳% کاهش در هزینه صرف شده برای تشخیص هر بیمار, حساسیت غربالگری ۱۲% کاهش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: در مجموع با توجه به شیوع بالای بیماری در گروه کم‌خطر و پایین بودن سطح مراقبتهای سلامت نسبت به جوامعی که روش انتخابی را پیشنهاد می‌کنند و همچنین پایین‌تر بودن هزینه انجام آزمونهای غربالگری وتشخیصی نسبت به جوامع فوق و شیوع عوارض بیماری که خود هزینه بالایی را بر نظام سلامت تحمیل می‌کند، به‌نظر می‌رسد انجام روش غربالگری همگانی علاوه‎بر حساسیت بالای غربالگری توجیه اقتصادی نیز داشته باشد.


مهدی زمانی، جان نیروپ، ژانژاک کاسیمان،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

مقدمه: مطالعات و تحقیقات زیادی نشان داده است که دیابت نوع۱ با چندشکلی ژنهای ناحیهHLA روی کروموزوم۶ (۶P۲۱ ) ارتباط دارد. اخیراً نتایج تحقیقات شاهددار در جمعیت بلژیک در سطح DNA نشان داد که بین دیابت نوع ۱ و بعضی ژنهای HLA کلاسII به‌ویژه DRB۱Lys۷۱+ ارتباط معنی‌داری از نظر اماری وجود دارد.
روشها: هشتاد و یک خانواده دانمارکی (با حداقل دو فرد مبتلا در هر خانواده) و ۸۲ فرد سالم به‌عنوان شاهد برای چندشکلی ژنهای HLA-DRB و۵۴ خانواده از ۸۱ خانواده برای چندشکلی ژنهایHLA-B,DQA۱,DQB۱-HLA-B و ژنهای TNFA وTNFB مطالعه شدند. پیوستگی بین دیابت نوع ۱ با الل‌های ژنDRB۱ که Lys۷۱+ را رمزدهی میکند با آنالیز خواهر برادرهای مبتلای هر خانواده (affected sib pair analysis) مطالعه شد.
یافته‎ها: در جمعیت مورد بررسی، ژن هوموزیگوت DRB۱Lys۷۱+ دارای خطر نسبی(RR) ۵/۱۰۳ و پیوستگی بین دیابت نوع ۱ با الل‎های ژن DRB۱Lys۷۱+ فوق‎العاده قوی (۶-۱۰×۱< p) بود. مطالعه مبتنی بر خانواده ( family based association study ) ارتباط ژن با بیماری نشان داد که DRB۱Lys۷۱+ مهمترین ژن در ناحیه HLA می‌باشد که فرد را برای ابتلا به بیماری دیابت نوع ۱ مستعد می‌سازد (۳۸/۸=haplotype relative risk ). آنالیز هاپلوتیپ‌ این یافته را تایید کرد.
نتیجه‎‎گیری: به نظر می‏آید که DRB۱Lys۷۱+ ژن اصلی مستعدکننده برای دیابت نوع ۱ ‌باشد.


حسین حسین‌زاده، فرید ایلامی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

هدف: ارزیابی اثر هیپرگلیسمی بر فعالیت ضد درد باکلوفن (آگونیست گیرنده GABAB) در موشها
روشها: اثر ضددرد باکلوفن (mg/kg ۵/۷-۵/۲، درون‌صفاقی) در موشهای دیابتی‌شده با آلوکسان به‌مدت ۴ و ۱۴ روز با استفاده از آزمون صفحه داغ بررسی شد.
یافته‎ها: اثر ضددرد وابسته به دوز در پی تجویز باکلوفن در موشهای سالم و موشهای دیابتی تفاوت معنی‎داری نداشت. اثر ضددرد مرفین (mg/kg ۱۰، درون‌صفاقی) در گروه دیابتی نسبت به گروه سالم کاهش یافت.
نتیجه‎گیری: به نظر می‎رسد دیابت اثر کمتری روی فعالیت ضددرد باکلوفن نسبت به مرفین داشته باشد.


مسعود امینی، مهرداد حسین‌پور، گشتاسب‌ ستاری‌، ساسان‌ حقیقی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

مقدمه‌: هرچند آزمون‌ تحمل‌ گلوکز خوراکی‌ به عنوان‌ استاندارد طلایی‌ جهت‌ تشخیص‌ دیابت‌ و اختلال‌ تحمل‌ گلوکز شناخته‌ می‌شود، ‌ انجام‌ آن‌ مشکل‌ است‌ و از نظر زمانی‌ وقت‌گیر می‌باشد. با توجه‌ به‌ مزیتهای‌ فراوان‌ هموگلوبین‌ گلیکوزیله‌ (HbA۱c)، در این‌ تحقیق‌ تلاش‌ شده‌ است‌ تا ارزش‌ استفاده‌ از این‌ معیار جهت‌ غربالگری‌ و تشخیص‌ دیابت‌ و اختلال‌ تحمل‌ گلوکز مورد بررسی‌ قرار گیرد.
روشها: در یک‌ مطالعه‌ مقطعی‌، ۴۹۷ فرد ارجاع‌شده‌ جهت‌ انجام‌ آزمون‌ تحمل‌ گلوکز خوراکی‌، همزمان‌ از جهت‌ میزان‌ HbA۱c مورد بررسی‌ قرار گرفتند. پس‌ از تعیین‌ موارد دیابتی‌، اختلال‌ تحمل‌ گلوکز (IGT) و نرمال‌ (بر مبنای‌ معیار سازمان‌ جهانی سلامت‌‌) حساسیت‌ و ویژگی‌ نقاط‌ قطع‌ برابر با میانگین‌ HbA۱c (در افراد نرمال‌) به‌علاوه‌ یک‌، دو، سه‌ و چهار انحراف‌ معیار جهت‌ تشخیص‌ موارد دیابتی‌، IGT و مجموع‌ دو گروه‌ یادشده‌ بررسی‌ و منحنی‌های‌ ROC ترسیم‌ گردید. جهت‌ سنجش‌ اختلاف‌ سطح‌ HbA۱c در گروههای‌ مختلف‌ از آزمون‌ t غیرزوج‌ و آنالیز واریانس‌ استفاده‌ گردید. در تمامی‌ موارد ۰۵/۰ P< معنی‌دار تلقی‌ شد.
یافته‌ها‌: میانگین‌ HbA۱c در گروههای‌ بیماران‌ دیابتی‌، IGT، مجموع‌ دو گروه‌ یاد شده‌ و افراد نرمال‌ به ترتیب‌ برابر با ۵/۱±۲/۹، ۸/۰±۹/۷، ۳/۱±۴/۸ و ۷/۰±۸/۶ درصد بود که‌ اختلافات‌ مشاهده‌ شده‌ بین‌ تمامی‌ گروهها با مقادیر
۰۰۰/۰= p معنی‌دار بود. پس‌ از بررسی‌ نتایج‌ و منحنی‌های ROC مشخص‌ گردید که‌ نقطه‌ قطع‌ ۵/۷ (میانگین‌ + یک‌ انحراف‌ معیار) در مجموع‌ از مناسب ترین‌ حساسیت‌ (۵۳/۹۷ برای شناسایی بیماران‌ دیابتی‌، ۳۷/۶۶برای‌ شناسایی موارد IGT‌ و ۲۲/۸۰ برای‌ شناسایی‌مجموع‌ دو گروه‌ یادشده‌) و ویژگی‌ (۸/۷۳ برای شناسایی بیماران‌ دیابتی‌، ۴۴/۶۹ برای‌ شناسایی موارد IGT‌ و۶۶/۸۶ برای‌ شناسایی‌مجموع‌ دو گروه‌ یادشده) برخوردار می‌باشد.
نتیجه‎گیری: سطح‌ هموگلوبین A۱c برابر با ۵/۷ درصد، می‌تواند معیاری‌ حساس‌ با ویژگی‌ مناسب‌ جهت‌ غربالگری‌ به ویژه‌ در رابطه‌ با مجموع‌ بیماران‌ دیابتی‌ + IGT و بیماران‌ دیابتی‌ (به تنهایی‌) محسوب‌ گردد. لذا پیشنهاد می‌شود با انجام‌ تحقیقات‌ مشابه‌ در سطح‌ کشوری‌، ارزش‌ این‌ روش‌ برای‌ غربالگری‌ موارد دیابت‌ و IGT مورد بررسی‌ بیشتری‌ قرار گیرد.


فرزانه زاهدی، باقر لاریجانی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

مقدمه: مطالعه‌ قلب‌ Framingham از اولین‌ و بزرگترین‌ مطالعاتی‌ است‌ که‌ در زمینه‌ شناسایی‌ عوامل‌ خطرزای بیماری‌ عروق‌ کرونر در جوامع‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌. براساس‌ این‌ مطالعه‌، انجمن‌ قلب‌ آمریکا (AHA) معادله‌ و جدول‌ استانداردی‌ را برای‌ پیش‌بینی‌ خطر ابتلا به بیماری کرونری قلب (CHD)طرح‌ریزی ‌نموده‌ است‌.
روشها: این‌ معادله‌ در برآورد میزان‌ خطر CHD در بیماران‌ دیابتی‌ نوع‌ ۲‌ طی‌ یک‌ مطالعه‌ مقطعی‌ در درمانگاه‌ دیابت‌ مرکز تحقیقات‌ غدد و متابولیسم‌ دانشگاه‌ علوم‌ پزشکی‌ تهران‌، مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌. عوامل‌ خطرزایی‌ که‌ در این‌ معادله‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرند, عبارتند از: سن‌، کلسترول‌ تام‌، HDL-C، فشارخون‌ سیستولی‌، مصرف‌سیگار، دیابت‌ و هیپرتروفی‌ بطن‌ چپ‌ در نوار قلب. بیماران‌ بر اساس‌ میزان‌ خطر برآوردشده‌ به ‌چهار گروه‌ تقسیم‌ شدند و با توجه‌ به‌ اینکه‌ در ارزیابی‌ میزان‌ خطر در این‌ معادله‌ برخی‌ عوامل‌ خطرزای دیگر لحاظ نگردیده‌ است، عوامل‌ خطرزای دیگری‌ همچون‌ چاقی‌ (با شاخص‌ توده بدن و نسبت کمر به باسن), تری‌گلیسرید, LDL-C و فشار خون دیاستولی در این‌ مطالعه‌ بررسی‌ شد‌ و ارتباط آنها با میزان‌ خطر محاسبه‌ شده‌ با استفاده‌ از آزمونهای‌ آماری رگرسیون خطی و آنالیز واریانس یک‌سویه در نرم‌افزار SPSS.V۶مورد تحلیل‌ قرار گرفت‌.
یافتهها: در بیماران‌ مورد بررسی‌ که‌ شامل‌ ۹۱ زن‌ و ۴۸ مرد بودند, افزایش‌ میزان‌ خطر ده‌ ساله‌ نسبت‌ به‌ آمار AHA بارز بود. میزان‌ خطر پنج و ده‌ ساله‌ در مردان‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ افزایش‌ مشخص‌ نشان‌ می‌داد. به‌طور کلی‌ عوامل‌ خطرزای مورد بررسی‌ در کل‌ بیماران‌ فراوانی‌ بالایی‌ داشتند؛ به‌ عنوان‌ مثال,‌ در ۳۶/۴%بیماران‌ میزان‌ HDL-C کمتر یا مساوی‌ mg/dl ۳۵ بود. نسبت‌ کلسترول‌ تام‌ به‌ HDL-C که‌ عامل‌ ارزیابی‌ کننده‌ مهم‌ خطر ابتلا به‌ CHD به‌شمار می‌آید به‌ترتیب‌ در مردان‌ و زنان‌۷۶/۱  ۱۸/۶ و ۱۲/۲ ۹۷/۵ بود. ارتباط بین‌ میزان‌ خطر پنج و دو ساله‌ با نسبت دور کمر به باسن, شاخص توده بدن و غلظت تری‎گلیسرید معنی‌دار نبود اما تفاوت‌ معنی‌داری بین‌ میزان‌ خطر پنج و دو ساله‌ با فشار خون دیاستولی (به‌ترتیب‌ ۰۰۰۶/۰=p و ۰۰۰۱/۰=p) و LDL-C (به‌ ترتیب‌ ۰۰۵/۰=p و ۰۰۱/۰=p) یافت‌ شد.
نتیجه‎گیری: هرچند‌ خطر افزوده‌ بروز CHD در بیماران‌ دیابتی در این‌ مطالعه‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌, به‌نظر می‌رسد خطر واقعی‌ بیش از این ‌میزان‌ باشد. از سوی‌ دیگر نبود ارتباط معنی‌دار بین‌ نسبت دور کمر به باسن, شاخص توده بدن و غلظت تری‌گلیسرید با میزان‌ خطر CHD می‌تواند تا حدودی‌ ارزشمندی‌ این‌ معادله‌ در بیماران‌ دیابتی‌ را زیر سؤال‌ ببرد. در هر حال‌ مطالعات‌ دقیق‌ آینده‌نگر ضرورت‌ دارد.


باقر لاریجانی، ابراهیم عصفوری،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده

مقدمه: به لحاظ افزایش روزافزون شیوع دیابت در جوامع انسانی و خطر جدی برای سلامتی افراد جامعه از لحاظ نارسایی کلیه، بیماریهای قلبی و عروقی، نابینایی و نوروپاتی، بررسی و پژوهش در باره چگونگی تشخیص این بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است لذا مقایسه دو روش تشخیصی WHO و ADA برای دیابت مدنظر این تحقیق بوده است.
روش‎ها: در این پژوهش ۹۸۲ نفر از افراد ۳۰ تا ۶۴ ساله مقیم شهر بوشهر برمبنای نمونه‎گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند که از آنها نمونه خون ناشتا گرفته شد. آزمون تحمل گلوکز خوراکی استاندارد برای افراد تحت مطالعه انجام شد. برای اندازه‎گیری قند پلاسما از روش گلوکز اکسیداز - پراکسیداز؛ اتوآنالیزر تکنیکون RA۱۰۰۰ استفاده شد. برای بررسی تحلیلی از آزمونهای مجذور کای (chi-square) و t استیودنت (t-student) و در موارد لزوم از آزمون دقیق فیشر (Fisher's Excat test) استفاده شد.
یافته‎ها: از تعداد ۹۸۲ نفر، ۳۵۴ نفر مرد (۳۶%) و ۶۲۸ نفر زن (۶۴%) بودند که بیشتر افراد در گروه سنی ۳۹-۳۰ سال (۹/۴۲%) قرار داشتند. از مجموع ۹۸۲ نفر تعداد ۶۹ نفر (۲۰ مرد و ۴۹ زن) دیابت شناخته شده داشته به عبارتی ۷% افراد مورد مطالعه دیابت داشتند. میزان شیوع خام دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز برپایه معیار WHO به ترتیب ۶/۱۳% و ۶/۱۵% بود و براساس معیار ADA میزان شیوع خام دیابت۴/۱۳% بود. پنجاه و یک درصد دیابتی‎ها بصورت شناخته شده و ۴۹% نیز تشخیص داده نشده بودند. حساسیت قند پلاسما ناشتا برای تشخیص دیابت با معیار WHO ۸/۴۵% و با معیار ADA ۵/۶۲% تعیین شد ولی اختصاصی بودن این دو معیار تفاوت چندانی نداشت.
نتیجه‎گیری: باتوجه به میزان کلی عدم تحمل گلوکز (مجموع موارد دیابت قندی و افراد دچار اختلال تحمل گلوکز) بندر بوشهر را باید جزء مناطق با شیوع بالای دیابت در جهان به شمار آورد و در ضمن جهت غربالگری افراد بهتر است از FPG و آزمون OGTT استفاده نمود.


منوچهر نخجوانی، بیژن فرزامی، تقی گل محمدی، اکبر جعفرنژاد،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: گلیکوزیلاسیون غیرآنزیمی پروتئنها در دیابت می‎تواند آثار مخربی بر ساختمان و کارکرد پروتئینها داشته باشد. برپایه مطالعات in vitro و in vivo، گلیکوزیلاسیون غیرآنزیمی پروتئینها و ترکیبات گلیکوزیله نهایی آنها در ایجاد عوارض ماکروواسکولار مانند آترواسکلروز و نیز آثار میکروواسکولار از قبیل رتینوپاتی و نفروپاتی، اهمیت دارد.
روشها: برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و فیزیکی آلبومین گلیکوزیله مانند تحرک الکتروفورتیک، فلورسانس و pH ایزوالکتریک در تشکیل وابسته به‎ زمان ترکیبات گلیکوزیله نهایی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای نخستین بار از روش ایزوالکتریک فوکوسینگ برای بررسی گلیکوزیلاسیون آلبومین سرم افراد دیابتی و مقایسه آن با افراد سالم استفاده شد.
یافته‎ها: تحرک الکتروفورتیک آلبومین گلیکوزیله پس از ۱۰ هفته انکوباسیون با گلوکز نسبت به آلبومین طبیعی ۳/۲۱% افزایش نشان داد. pH ایزوالکتریک آلبومین از ۶/۴ در روز اول به ۱/۴ در هفته هفتم کاهش یافت. افزایش تحرک الکتروفورتیک همراه با کاهش در pH ایزوالکتریک در هفته اول مشاهده گردید. این تغییرات به خوبی با تغییرات مشاهده شده در فلورسانس همبستگی داشت. محتوای گلوکز نمونه‎های آلبومین نگهداری شده تا هفته اول انکوباسیون کاهش یافت اما پس از هفته دوم به تدریج افزایش نشان می‎داد. اندازه‎گیریهای فلورسانس نیز با این روند تغییرات، همخوانی داشت. در بررسی با روش ایزوالکتریک فوکوسینگ، اختلاف معنی‎داری بین آلبومین سرم افراد دیابتی و آلبومین سرم افراد طبیعی مشاهده شد (۰۰/۰= p).
نتیجه‎گیری: افزایش تحرک الکتروفورتیک پس از هفته اول همراه با کاهش همزمان در pH ایزوالکتریک نشان‎دهنده آن است که تشکیل ترکیبات گلیکوزیله نهایی پس از هفته اول آغاز می‎شود. کاهش غلظت گلوکز طی هفته اول و افزایش متعاقب آن پس از هفته دوم را می‎توان به تشکیل و هیدرولیز ترکیبات گلیکوزیله نهایی نسبت داد. شاید بتوان از این روش برای شناسایی وضعیت پایدار دیابت یا درجه پیشرفت آن استفاده کرد.


فریبا کریمی، ایرج نبی‌پور، مجتبی جعفری، فرخنده غلام‎زاده،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: انجمن دیابت آمریکا در سال ۱۹۹۷ توصیه‌های خود را برای غربالگری همگانی دیابت بارداری تمام زنان باردار تغییر داد و توصیه نمود که غربالگری ‌باید محدود به زنانی شود که دارای عوامل خطرزای دیابت بارداری هستند. به‎ویژه این انجمن پیشنهاد نمود که انجام غربالگری برای زنانی که کمتر از ۲۵ سال سن دارند؛ دارای وزن طبیعی هستند و تاریخچه خانوادگی دیابت ندارند، مقرون به صرفه نمی‌باشد.
روشها: تعداد ۹۱۰ زن باردار در درمانگاه دیابت دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در ۲۴ تا ۲۸ هفتگی بارداری، با آزمون گلوکز ۵۰ گرمی تحت غربالگری قرار گرفتند. آزمون تحمل گلوکز سه ساعته تشخیصی نیز برای زنانی که در آزمون غربالگری دارای گلوکز mg/dl ۱۴۰ بودند انجام گردید. وجود حداقل یکی از عوامل خطرزای دیابت بارداری (پیشنهادی انجمن دیابت آمریکا) یا فقدان هر سه عامل، برپایه نتایج آزمون غربالگری گلوکز ۵۰ گرمی مورد بررسی قرار گرفت و مدل‌های مختلفی از ترکیب عوامل خطرزای دیابت بارداری براساس نتایج غربالگری سنجیده شد.
یافته‎ها: تعداد ۶۶ نفر (۹/۶%) دارای نتایج مثبت غربالگری با گلوکز ۵۰ گرمی بودند و ۱۶ نفر (۷۵/۱%) نیز در آزمون تشخیصی دارای دیابت بارداری بودند. آزمون غربالگری گلوکز ۵۰ گرمی در ۳/۹۵% (۶/۶۱ نفر) از افرادی‎که حداقل یکی از سه عامل خطرزای دیابت بارداری، شامل سن بالاتر از ۲۵ سال، شاخص توده بدن بیشتر یا مساوی kg/m۲ ۲۷ یا سابقه خانوادگی دیابت را داشتند و در ۳/۲۷% (۲۳۱ نفر) کسانی که سه عامل خطرزای مذکور را نداشتند، نتیجه غربالگری منفی بود ] نسبت شانس (odds ratio): ۰۳/۷؛ فاصله اطمینان ۹۵%: ۲۳/۲-۲۱/۲۲؛ ۰۰۰۱/۰p< [.
نتیجه‎گیری: غربالگری انتخابی زنان باردار برپایه عوامل خطرزای دیابت بارداری، در مواردی‎که با محدودیت امکانات انجام غربالگری همگانی مواجهیم، خواهد توانست بیشتر موارد با آزمون غربالگری مثبت را به‎درستی شناسایی نماید و در این میان، سن، شاخص توده بدن و سابقه خانوادگی دیابت، عوامل مهمی برای انتخاب افراد هستند.


آرش حسین‌نژاد، باقر لاریجانی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: تشخیص بموقع اختلال تحمل گلوکز در بارداری در پیشگیری از عوارض مادری و جنینی اهمیت دارد. هدف از این مطالعه بررسی همراهی یافته‌های بالینی و آزمایشگاهی با درجات اختلال تحمل کربوهیدرات در دوران بارداری در مقایسه با افراد طبیعی است.

روشها: ۲۴۱۶ خانم باردار به پنج درمانگاه دانشگاهی مراجعه نمودند. موارد شناخته شده دیابت قبل از بارداری از مطالعه خارج شدند. آزمون تحمل گلوکز یک ساعته ۵۰ گرم با روش غربالگری همگانی مورد استفاده قرار گرفت. در مواردی‌که نتیجه این آزمون ≥ ۱۳۰ میلی‌گرم در دسی‌لیتر بود، آزمون تحمل گلوکز سه ساعته ۱۰۰ گرم انجام می‌شد. براساس نتایج آزمون‌های GCT و GTT، کلیه مراجعان به چهار گروه دیابت بارداری، IGCT، IGT و طبیعی تقسیم شدند. سابقه فامیلی و عوارض در بارداریهای قبلی از بیماران اخذ شد و معاینات کامل بالینی انجام گرفت که شامل تعیین شاخص توده بدن و فشار خون، ارزیابی افزایش وزن، پروتئینوری، گلیکوزوری، هیدرآمنیوس و ادم بودند. ادرار زیاد و پرنوشی مهمترین یافته‌های مورد توجه بودند.

یافته‌ها: از بین ۲۴۱۶ خانم باردار، ۱۱۴ نفر (۷/۴%) مبتلا به دیابت بارداری بودند. از میان این ۱۱۴ نفر، ۴۲ نفر (۸/۳۶%) چاقی، ۳۹ نفر (۲/۳۴%) گلیکوزوری، ۵ نفر (۳/۴%) پره‌اکلامپسی و ۲۲ نفر (۲/۱۹%) افزایش وزن غیرطبیعی داشتند. ادرار زیاد (۹/۱۴%) و پرنوشی (۶/۱۲%) مهمترین یافته‌ها بودند. بیماران مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با افراد طبیعی، گلیکوزوری، پلی‌هیدرآمنیوس، پروتئینوری، افزایش وزن و شاخص توده بدن بالاتری داشتند. همراهی این یافته‌ها در بیماران دیابت بارداری نسبت به افراد طبیعی از نظر آماری معنی‌دار بود. از بین بیماران دیابت بارداری ۵۹ نفر (۷/۵۱%) هیچ یافته بالینی و آزمایشگاهی نداشتند.

نتیجه‌گیری: شیوع افراد بدون علامت در بیماران مبتلا به درجات اختلال تحمل کربوهیدرات نشان می‌دهد که غربالگری براساس یافته‌های بالینی و آزمایشگاهی، بیماران زیادی را ناشناخته باقی می‌گذارد. علی‌رغم اینکه غربالگری براساس این یافته‌ها کارآیی لازم را ندارد، می‌تواند در ارزیابی سلامت دوران بارداری در این بیماران سودمند باشند.


ابراهیم جوادی، علیرضا شفایی، اردوان ایروانی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: شیوع بیماریهای قلبی- عروقی در جوامع بشری و ارتباط آن با بی‌تحرکی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. یکی از عوامل مهمی که در روند آترواسکلروز نقش بسزایی دارد اکسیداسیون LDL است و اکسیداسیون تابع عوامل آنتی‌اکسیداسیون و نوع LDLها می‌باشد. اکسیداسیون LDL منشأ بسیاری از مکانیسم‌هایی است که می‌تواند به تشکیل آتروم منجر گردد. در این رابطه فعالیت‌های بدنی دارای نقش حفاظتی هستند و با تغییر نوع  LDL در اثر فعالیت بدنی از حساسیت LDLها به اکسیداسیون کاسته می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر فعالیت‌های بدنی روی حساسیت LDLها نسبت به اکسیداسیون می‌باشد.

روشها: تعداد ۲۸ نفر مرد ، ۱۴ نفر ورزشکار با میانگین سنی ۲±۴۸ و ۱۴ نفر غیر ورزشکار با میانگین سنی ۴±۴۴ انتخاب گردید. مقدار cc۱۰ خون ناشتا جهت بررسی‌ حساسیت LDLها به اکسیداسیون و لیپوپروتئین‌ها و لیپیدها گرفته شد. جهت بررسی حساسیت LDL به اکسیداسیون از روش conjugated diene  مطابق دستور‌العمل Puhl استفاده شد . کلسترول و تری‌گلیسرید به روش آنزیماتیک و HDL-c به روش رسوبی  و LDL-c با استفاده از فرمول فریدوالد محاسبه گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که LDLهای ورزشکاران مقاومت بیشتری در برابر اکسیداسیون در مقایسه با غیر ورزشکاران  دارند(lag time ورزشکاران ۱۰±۳۵/۶۰ و در غیر ورزشکاران ۱۰±۶۴/۵۴ ) اگرچه از نظر آماری این اختلاف معنی‌دار نبود و میزان HDL-c ورزشکاران بیش از غیر ورزشکاران (۸±۲/۴۶ در مقابل ۵/۸±۳۸) و از نظر آماری معنی‌دار می‌باشد و میزان LDL و VLDL ورزشکاران اختلاف معنی‌داری با غیر ورزشکاران نداشت.

نتیجه‌گیری: شواهد تجربی این فرضیه را که اکسیداسیون LDL به آترواسکلروز منجر می‌شود تأیید می‌کنند و گزارش‌ها حاکی از نقش فعالیت‌های بدنی و تمرینات ورزشی به عنوان یک عامل حفاظت کننده در برابر پیشرفت بیماری آترواسکلروز می‌باشد. اگرچه عوامل دیگری مانند غلظت ویتامین E به عنوان آنتی‌اکسیدان و ترکیب LDLها و نوع LDLها در فرآیند آترواسکلروز مؤثر می‌باشند که باید مورد بررسی قرار گیرند.


شهین یاراحمدی، باقر لاریجانی، ابراهیم جوادی، محمدحسن باستان‌حق، محمد پژوهی، رضا ملک‌زاده، محمود محمودی، علیرضا شفائی، محمدرضا مهاجری تهرانی، علی رجبی، محمد فرهادی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: بیماری سلیاک و دیابت نوع ۱ از نظرنشانگرهای HLA و جایگاههای کروموزومی یکسان با یکدیگر مربوط هستند که ممکن است علت وقوع این دو اختلال با یکدیگر در عده زیادی از زیر گروههای جمعیتی شبیه باشد. این مطالعه برای بررسی شیوع مثبت بودن پادتن ضدگلیادین (یک نشانگر در بیماری سلیاک) در بیماران دیابتی شهر تهران و تعیین اینکه آیا یافته‌های گزارش شده در مورد افزایش آنتی‌گلیادین مثبت در بیماران دیابتی در مطالعه ما نیز تکرار می‌شود یا خیر، طراحی گردید.
روشها: در این مطالعه ۱۸۲ نفر (۵۲ نفر با دیابت نوع ۱ و ۱۳۰ نفر با دیابت نوع ۲) شرکت کردند که ۱۱۰ نفر آنها زن بودند. محدوده سنی بیماران در گروه دیابت نوع۱ ۳-۵/۲۹ سال و در گروه دیابت نوع ۲ ۴۲-۶۵ سال بود. از هر بیمار یک نمونه خون تهیه و با روش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم از نظر IgG ضدگلیادین بررسی شد. لازم به ذکر است تمام بیماران در زمان نمونه‌گیری فاقد علائم گوارشی بودند.
یافته‌ها: در یک بیمار با دیابت نوع ۱ (۹/۱%) و دو بیمار با دیابت نوع ۲ (۵/۱%) IgG ضدگلیادین مثبت بود. شیوع مثبت بودن پادتن ضدگلیادین در افراد سالم دهنده خون در شهر تهران ۰۶۴/۰% است.
نتیجه‌گیری: شیوع آنتی‌گلیادین در بیماران دیابتی نوع ۱ و ۲ به ترتیب ۳۰ و ۲۴ برابر بیشتر از جمعیت عادی در شهر تهران است که این با گزارش سایر مناطق در مورد شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابتی سازگار و متناسب است. به‌علت حساسیت و ویژگی نسبتاً کم (هر دو حدود ۸۰ %) آنتی‌بادی ضدگلیادین، از آن کمتر استفاده می‌شود (نسبت به ایده‌آل) اما سنجش با ایمونوفلورسانس غیرمستقیم یک روش سریع و ارزان قیمت است و برای برنامه‌های غربالگری زیرگروههای جمعیتی مناسب می‌باشد و می‌توان آن را برای همه بیماران دیابتی در معرض خطر توصیه نمود.


محمود سوید، محمد رضا قوانینی، الهه شیردل، غلامحسین عمرانی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: نوروپاتی از جمله عوارض شایع بیماری دیابت است. الکترونوروگرافی و معاینه بالینی ارزش بسیاری در تشخیص زودرس و نهایتاً جلوگیری از عوارض ناتوان کننده آن دارد.
روشها: ۱۰۳ بیمار دیابتی با میانگین سنی ۱۴  ۶/۵۲ سال به روش تصادفی از مراجعان به درمانگاه غدد دانشگاه علوم پزشکی شیراز انتخاب شدند. ۴/۲۹% بیماران مبتلا به نوع ۱و ۶/۷۰% به نوع ۲ دیابت مبتلا بودند. در تمام بیماران شرح حال ، معاینه عصبی و الکترونوروگرافی شامل اندازه گیری سرعت هدایت عصبی و ارتفاع موج و زمان تأخیر دورین (distal) در سه عصب حسی و حرکتی و رفلکس H (هوفمان) بررسی شد.
یافته‌ها: ۴/۷۹% بیماران دارای حداقل یک یافته بالینی و الکترونوروگرافی غیرطبیعی بودند. شیوع نوروپاتی با مدت بیماری رابطه مستقیم داشت (۰۵/۰P<). شایعترین شکایت بیماران احساس مورمور و خواب رفتگی اندامها (۷۲/۰) و سوزش پاها (۳۶%) بود. شایعترین یافته معاینه کاهش رفلکس مچ پا (۹۲%) و کاهش حس ارتعاش در پاها (۷۶%) بود. غیرطبیعی بودن رفلکس H (۵/۹۲%) و کاهش ارتفاع موج حسی عصب پرونئال سطحی (۷۹%) شایعترین یافته‌ها در الکترونوروگرافی بودند. بین یافته‌های بالینی و یافته‌های الکترونوروگرافی ارتباط معنی‌داری وجود داشت.
نتیجه‌گیری: ‌نوروپاتی در بیماران دیابتی ما شیوع بیش از حد معمول دارد. با توجه به همخوانی معاینات بالینی با نتایج الکترونوروگرافی، توجه بیشتر پزشکان به معاینه بالینی و شکایات بیماران دیابتی توصیه می‌شود.


سید مؤید علویان، بهزاد حجاری زاده، فریبرز نعمتی زاده، باقر لاریجانی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: وجود اختلال در متابولیسم کربوهیدرات در بیماران مبتلا به سیروز کبدی کاملاً شایع است. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کبدی و همچنین تعیین عوامل احتمالی مرتبط با بروز دیابت در این بیماران انجام شد.
روشها: در فاصله زمانی مهر ۱۳۸۱ تا فروردین ۱۳۸۲ کلیه بیماران مبتلا به بیماری مزمن کبدی که به «مرکز هپاتیت تهران» مراجعه داشتند و شرایط خروج را نداشتند ( ۱۸۵ بیمار) برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. غلظت گلوکز ناشتای سرم و غلظت گلوکز سرم دو ساعت بعد از مصرف ۷۵ گرم گلوکز برای تمام بیماران اندازه گیری شد. تشخیص دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز براساس آخرین معیارهای اعلام شده توسط انجمن دیابت آمریکا (ADA) بود.
یافته‌ها: بیماران شامل ۴۲ حامل غیرفعال هپاتیت B ، ۱۰۲ بیمار مبتلا به هپاتیت مزمن B یا C و ۴۱ بیمار سیروزی بودند. میانگین سنی ۰/۱۲±۸/۴۳ سال در محدوده ۲۲ تا ۸۴ سال بود. دیابت در ۴۰ بیمار (۶/۲۱%) و اختلال تحمل گلوکز در ۲۱ بیمار (۴/۱۱%) وجود داشت. آنالیز تک متغیره نشان داد که سن (۰۰۰/۰=P) وضعیت بیماری کبدی (۰۰۰/۰=P)، سابقه پرفشاری خون (۰۰۷/۰=P)، سابقه فامیلی دیابت (۰۰۰/۰=P) و شاخص توده بدن (BMI) (۰۰۹/۰=P) با شیوع دیابت رابطه معنی دار دارند. پس از انجام آنالیز چندمتغیره، سن (۰۱/۰=P) ، سابقه فامیلی دیابت (۰۰۱/۰=P)، هپاتیت مزمن (۰۰۰۴/۰=P) و سیروز (۰۰۰۴/۰=P) ارتباط مستقل و معنی داری با شیوع دیابت داشتند. اطلاعات بیماران مبتلا به سیروز و هپاتیت مزمن در قالب گروههای جداگانه نیز آنالیز شد. در نتیجه مشخص شد که شیوع دیابت در گروه سیروز در بیماران با درجه Child-Pugh بالاتر (۰۴/۰=P) و در گروه هپاتیت مزمن در بیماران با سن بالاتر (۰۴/۰=P) ، درجه فیبروز کبدی بالاتر (۰۴/۰=P)و BMI بالاتر (۰۰۳/۰=P) به‌طور معنی داری بیشتر است.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه مشخص شد که بیماران دچار سیروز و هپاتیت مزمن در خطر ابتلا به دیابت قندی هستند. سن بالا، شدت بیماری کبدی و چاقی از عواملی هستند که با پیدایش دیابت در این بیماران ارتباط دارند.


باقر لاریجانی، مریم خرم‎شاهی بیات، محبوبه خلیلی گرگانی، فاطمه بندریان، شاهین آخوندزاده،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در بیماران دیابتی است که بروز آن علاوه بر اثر در سیر درمان، می‎تواند پیش‎آگهی بیماری را نیز دستخوش تغییر ‎کند. این مطالعه‎ با هدف بررسی شیوع افسردگی در بیماران دیابتی و ارتباط آن با کنترل قند خون طراحی گردید.
روشها: در این مطالعه مقطعی، ۳۷۵ بیمار دیابتی (نوع ۱ و۲) مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان دکتر شریعتی و انجمن دیابت ایران شرکت داشتند. ابتدا بیماران به وسیله آزمون بک از نظر افسردگی غربال شدند، سپس بیماران افسرده طبق معیارهای DSM- IV از جهت دو اختلال افسردگی اساسی و افسرده‌خویی (dysthymia) ارزیابی شدند.
یافته‌ها: ۹/۴۱% بیماران دیابتی مورد مطالعه طبق آزمون بک افسرده بودند که از این میان ۷/۲۳% مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، ۳/۹% مبتلا به افسرده‌خویی و ۸/۰% به هر دو اختلال مبتلا بودند. بیشترین شیوع اختلال افسردگی اساسی و افسرده‌خویی به ترتیب در گروه سنی ۳۱-۵۹ سال و گروه سنی بالای ۶۰ سال بود. همچنین افسردگی در زنان بیمار، در بیماران با قند خون کنترل نشده و نیز بیمارانی که عوارض سیستمیک دیابت داشتند شایع‌تر بود.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، افسردگی عارضه روانی مهم و شایعی در بیماران دیابتی است که در زنان بیمار، بیماران با قند خون کنترل نشده و دارای عوارض سیستمیک دیابت شیوع بالاتری دارد. این نتایج لزوم توجه به این عارضه وکنترل قند خون و پیشگیری از پیدایش عوارض دیابت جهت پیشگیری از ابتلا به افسردگی را نشان می‌دهد.


صدیقه عسگری، غلامعلی نادری، مژگان قاری پور، غلامرضا دشتی، علی سجادیان،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: مطالعات جدید آترواسکلروز را بیماری التهابی معرفی نموده‌اند. از این رو استفاده از داروهای ضدالتهاب ممکن است در پیشگیری یا کنترل آترواسکلروز مفید باشد. یافتن داروهایی با منشأ طبیعی (گیاهی) و بدون عوارض جانبی مفید به ‌نظر می‌رسد. کرفس کوهی از خانواده چتریان می‌باشد که دارای آثار ضدالتهابی و ضددرد بوده است. لذا مطالعه حاضر جهت بررسی اثر گیاه مزبور بر پیدایش و پیشرفت آترواسکلروز طراحی شد.
روشها: بیست خرگوش‌ نر بالغ سفید خریداری شده از انستیتو پاستور ایران به مدت دو هفته تحت رژیم پایه قرار گرفتند و پس از آن به‌طور تصادفی به چهار گروه پنج‌تایی تقسیم شدند (گروه اول: دارای رژیم معمولی،گروه دوم: رژیم پرکلسترول، گروه سوم: رژیم معمولی به‌علاوه کرفس کوهی و گروه چهارم: رژیم پرکلسترول به‌علاوه کرفس کوهی) و به مدت سه ماه تحت رژیم‌های مربوطه قرار گرفتند. قبل و بعد از اتمام دوره از حیوانات آزمایشهای بیوشیمیایی به‌عمل آمد و مقادیر کلسترول تام، HDL-کلسترول، LDL-کلسترول، تری‌گلیسرید و قند خون ناشتا توسط روش آنزیمی با کیت مربوطه و CRP کمی توسط روش کدورت‌سنجی و مالون دی‌آلدیید و ظرفیت آنتی اکسیدانی با روش اسپکتروفتومتریک تعیین گردید. در پایان پس از اتوپسی، نمونه آئورت و کرونر‌های راست و چپ مورد بررسی آسیب‌شناختی قرار گرفت.
یافته‌ها: در حیواناتی که تحت رژیم معمولی یا رژیم معمولی به اضافه کرفس بودند، در هیچکدام از عروق آئورت، کرونر راست و چپ رگه‌های چربی ایجاد نشد. همچنین در رژیم حاوی کلسترول و کرفس کوهی نیز پیدایش رگه‌های چربی در آئورت، کرونر راست و چپ به‌طور معنی‌داری کمتر از گروه مصرف‌کننده کلسترول بود و در آنها کلسترول، LDL-کلسترول وCRP کمی در گروههای مصرف کننده کرفس کوهی به‌طور معنی‌داری کمتر بود.
نتیجه‌گیری: گیاه کرفس کوهی احتمالاً اثر مفیدی در جلوگیری از پیدایش و پیشرفت رگه‌های چربی دارد. جهت یافتن مکانیسم‌های دقیق چنین اثری، مطالعات دیگری باید انجام گیرد.


باقر لاریجانی، حسین فخرزاده، زهرا کمیلیان، رامین حشمت، رضا برادر جلیلی، منصوره معادی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: هیپرلیپیدمی از مهمترین عوامل خطر پیدایش و پیشرفت بیماریهای قلبی - عروقی در جهان محسوب می‌شود. تعداد مرگ و میر ناشی از این بیماری در ایران روزانه ۱۶۶ نفر و سالانه تقریباً ۱۲۵۰۰۰ نفر می‌باشد. مطالعات متعدد نشان می‌دهد که باید راهکارهایی در جهت پیشگیری و اصلاح شیوه زندگی انجام پذیرد که این میسر نمی‌شود مگر با آموزش فراگیر و مداوم که تیم درمان خصوصاً پرستاران می‌توانند نقش به سزایی در انجام آن داشته باشند. هدف از این ‌مطالعه بررسی مقایسه‌ای اثر آموزش از طریق برگزاری جلسات گروهی و کتابچه‌های آموزشی بر میزان آگاهی و عملکرد بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه لیپید است.
روشها: این بررسی از نوع مطالعات مداخله‌ای است که نمونه‌هایی به‌صورت تصادفی انتخاب شد و با استفاده از ابزار پرسشنامه میزان آگاهی و عملکرد قبل از آموزش و بعد از آموزش مورد سنجش قرار گرفت. تعداد نمونه‌ها ۳۰۴ نفر بوده‌اند که به ۱۵۲ نفر کتابچه داده شد و ۱۵۲ نفر دیگر دعوت به بحث گروهی شدند.
یافته‌ها: در گروه یک (بحث گروهی) بعد از آموزش ۲۷% افزایش آگاهی و عملکرد مشاهده شده و در گروه دو (کتابچه) ۲۶% افزایش مشاهده گردید که بین دو گروه تفاوت معنی‌داری به‌دست نیامد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یکسان بودن میانگین نمرات دو گروه ‌شاید بتوان ‌گفت که ‌اثر هر جلسه آموزشی می‌تواند معادل دادن کتابچه به بیماران باشد؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود که برای نتیجه‌گیری بهتر، این جلسات به‌طور مداوم و در فواصل منظم برگزار گردد.


سید پژمان مدنی، باقر لاریجانی، محمدهاشم عرفانی، رامین حشمت،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: نوروپاتی یک عارضه بسیار شایع و خطرناک دیابت است که به مرگ و میر و صرف هزینه مراقبتی بسیار زیاد منجر می‌‌گردد. تشخیص زودهنگام نوروپاتی دورین (distal neuropathy)، حسی و حرکتی قرینه اندامها با افزایش امکان مداخله درمانی مؤثر می‌تواند عوارض را کاهش دهد.

روشها: در این مطالعه ۶۸ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۱ یا ۲ پس از انجام ارزیابی‌های غربالگری بریتانیا (UK) و میشیگان، از نظر متغیرهای قابل اندازه‌گیری عصب سورال در هر دو اندام پایینی شامل سرعت هدایت عصبی، ارتفاع موج و تأخیر زمانی مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: شیوع نوروپاتی برپایه یافته‌های الکتروفیزیولوژیک عصب سورال ۲/۶۳% بود. ۴/۵۴% اعصاب سورال سمت راست و ۵۰% اعصاب سورال سمت چپ دارای متغیرهای غیرطبیعی بودند و اختلال دوطرفه همزمان در ۳/۳۵% موارد دیده شد. همخوانی معنی‌داری بین تغییرات الکتروفیزیولوژیک و یافته‌های بالینی میشیگان موجود بود (۰۰۳/۰P<) اما یافته‌های الکتروفیزیولوژیک با معیار UK همخوانی معنی‌داری نداشتند (۳/۰P>). شایعترین پارامتر تغییر یافته در بیماران دیابتی مورد مطالعه، ارتفاع موج سورال بود.

نتیجه‌گیری: ارزیابی هدایتی عصب سورال به‌عنوان یکی از ساده‌ترین و شاخص‌ترین و حساس‌ترین اعصاب حسی درگیر شده در نوروپاتی محیطی دیابت در تمامی بیماران دیابتی بدون توجه به علایم بیمار، برای یافتن موارد فروبالینی (subclinical) پیشنهاد می‌شود. در این نوع ارزیابی‌ها برای افزایش حساسیت آزمون اندازه‌گیری ارتفاع امواج حسی سورال نیز مهم است.


امیر بهرامی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: نشانگان تخمدان پلی کیستیک (PCOS) که با اختلالات قاعدگی به علت عدم تخمک گذاری مزمن و افزایش غلظت آندروژنهای خون مشخص می‌شود، یکی از شایعتــرین اختـلالات غدد درون‌ریز خانم‌ها در سنین باروری به‌شمار می‌رود. قریب ۳۰ - ۴۰% خانم های با PCOS قبل از ۴۰ سالگی دچار اختلال تحمل گلوکز(IGT) یا دیابت قندی (DM) می‌شوند. هدف از این مطالعه که در فاصله سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ در درمانگاه غدد درون ریز انجام گرفته، عبارت است از تعیین میزان شیوع IGT و DM در خانم‌های مبتلا به PCOS در مقایسه با خانم‌های سالم.

روشها: تعداد ۳۰۲ نفر خانم مبتلا به PCOS و ۱۱۶ نفر خانم به عنوان گروه شاهد وارد این مطالعه شدند. تشخیص PCOS بر پایه معیارهای بالینی شامل اختلالات قاعدگی همراه با علایم و نشانه‌های بالینی  و پرابالینی (paraclinical) فزونی آندروژنها و رد علل دیگر داده شد. هیچ‌یک از بیماران از قبل مورد شناخته شده دیابت نبودند و حداقل از چند ماه پیش دارویی دریافت نمی کردند. در کلیه بیماران و گروه شاهد شرح حال مناسب تهیه و معاینه بالینی انجام شد. فشار خون، قد، وزن، دور کمر، دور لگن، شدت هیرسوتیسم و دیگر نشانه های فزونی آندروژن تعیین و ثبت گردید. غلظت تام سرمی تستوسترون و DHEA-S هم در گروه بیماران و هم در گروه شاهد اندازه گیری شد. آزمون تحمل گلوکز خوراکی (OGTT) با تجویز خوراکی ۷۵ گرم گلوکز بعد از ناشتایی شبانه ۱۰ - ۱۲ ساعته در بین ساعات ۸ و ۹ صبح در کلیه بیماران و گروه شاهد انجام و قند خون قبل و ۲ ساعت بعد به روش گلوکز اکسیداز اندازه‌گیری شد. معیارهای ارائه شده توسط سازمان جهانی سلامت (WHO) برای تفسیر نتایج آزمون تحمل گلوکز مورد استفاده قرار گرفت.

یافته‌ها: سن بیماران از ۳۸ - ۱۵ سال (۶ ± ۲۴ = انحراف معیار ±میانگین) و سن گروه شاهد ۱۶ تا ۴۱ سال   (۸ ± ۲۷ = انحراف معیار±میانگین) و شاخص توده بدن (BMI) در بیماران از ۵/۴۶ - ۸/۱۸ (۲/۷ ± ۵/۳۴ ) و در گروه شاهد از۶/۴۷ - ۳/۱۶ (۴/۸ ± ۷/۳۲ ) کیلوگرم بر متر مربع متغیر بود و از این جهات تفاوت معنی‌داری بین دو گروه وجود نداشت. از نظر شاخص‌های آزمایشگاهی، غلظت سرمی تستوسترون و DHEA-S در گروه بیماران به‌طور چشمگیری بیشتر از گروه شاهد بود. ۱۹۸ نفر از بیماران (۵/۶۵% ) و ۷۹ نفر از افراد گروه شاهد (۶۸%) BMI مساوی یا بیشتر از ۲۵ کیــلوگــرم بــر متر مــربع داشتنـد و به عبـارت دیـگر دچار اضـافـه وزن یا چاقی بـودند. ۵۴% بیمـاران و ۶/۵۱% افـراد گـروه شـاهد نیز چـاق بودند (BMI £ kg/m۲۲۷). ۹۶ بیمار (۷/۳۱%) مبتلا به PCOS اختلال تحمل گلوکز (IGT) و ۲۷ بیمار (۹/۸%) دیابت داشتند در حالی‌که میزان شیوع اختلال تحمل گلوکز و دیابت در گروه شاهد به ترتیب ۶/۱۴% و ۱/۵% بود. بدین ترتیب شیوع IGT و دیابت در خانم‌های مبتلا به PCOS در مقایسه با گروه شاهد به‌طور معنی‌داری بالاتر است (۰۰۵/۰P<). در خانم‌های غیر چاق مبتلا به PCOS پروالانس IGT و دیابت به ترتیب ۲/۱۷% و ۶/۳% بود در حالی که در خانم‌های غیرچاق گروه شاهد این اعداد به ترتیب ۹/۸% و ۷/۱% می باشد. در خانم‌های چاق مبتلا به PCOS  (BMI £ kg/m۲۲۷) شیوع IGT و دیابت به ترتیب ۱/۴۴% و ۵/۱۳% و در خانم‌های چاق گروه شاهد ۲۰% و ۱۰% بود. 

نتیجه‌گیری: از نتایج فوق چنین استدلال می شود که خطر پیدایش IGT و دیابت در خانم‌های مبتلا به PCOS (چاق و غیر چاق) به مراتب بیشتر از خطر آن در خانمهای غیر مبتلا به PCOS میباشد. با توجه به شیوع بالای IGT و دیابت تیپ ۲ در بیماران با  PCOS، غربالگری کلیه مبتلایان به این سندرم در هر رده سنی و گروه وزنی برای IGT و دیابت توصیه می شود.


مهین هاشمی پور، قاسمعلی جوانمرد، حمید هورفر، رویا کلیشادی، سیلوا هوسپیان، ساسان حقیق،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: در بیماران تالاسمیک، هموسیدروز می تواند به افزایش پژواک‌زایی (echogenicity) پانکراس در سونوگرافی (پژواک نگاری)، درگیری سلولهای بتا و دیابت منجر گردد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط نمای سونوگرافی پانکراس با حساسیت به انسولین در زمان انجامOGTT در کودکان ۱۰-۲۰ ساله تالاسمیک است.
روشها: پس از حذف بیماران دارای دیابت یا سابقه فامیلی آن، ۴۲ کودک مبتلا به بتاتالاسمی ماژور انتخاب و پس از تعیین پژواک‌زایی پانکراس به وسیله سونوگرافی، بیماران به دو گروه با پژواک‌زایی بالا (تعداد=۲۱) و طبیعی (تعداد=۲۱) تقسیم شدند. سپس OGTT در آنان انجام و شاخص‌های حساسیت به انسولین (ISI) و نسبت انسولین به گلوکز ناشتا و نیز غلظت فریتین سرم تعیین گردید. در۲۳ کودک طبیعی نیز آزمایشهای مذکور بجز فریتین انجام شد و نتایج با استفاده از آزمونهای t-test وANOVA مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته‌ها: در دو گروه با پژواک‌زایی بالا و طبیعی اختلاف میانگین فریتین سرم معنی‌دار بود (۰۵/۰P<). اختلاف میانگین گلوکز و انسولین در بین گروهها با تمایل به افزایش در گروه بیماران با پژواک‌زایی بالا، معنی‌دار نبود. بین فریتین و ISI در گروه با پژواک‌زایی بالا رابطه معنی‌دار وجود داشـت. ۶/۲۸% بیماران با پژواک‌زایی بالا IFG داشتند (۰۵/۰P<).
نتیجه‌گیری: نظر به وجود تمامی موارد IFG در گروه با پژواک‌زایی بالا و رابطه بین فریتین و ISI در این گروه، شاید بتوان از سونوگرافی پانکراس برای تشخیص مراحل ابتدایی دیابت در بیماران تالاسمیک استفاده کرد.



صفحه ۱ از ۱۶    
اولین
قبلی
۱
...
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb