جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای بیماری قلبی

وجیهه استادی، زهرا پورنقشبند، مسعود امینی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه: آدیپونکتین، یک پروتئین اختصاصی بافت چربی و متعلق به خانواده کالکتین می باشد که در پلاسمای انسان در سطح بالایی وجود دارد، این پروتئین از طریق مهار تولید TNF-a۱ توسط ماکروفاژها و مهار بیان   sICAM-۱۲ و sVCAM-۱۳ و sE-Selectin۴ از اتصال مونوسیت‌ها به سلول‌های اندوتلیال جلوگیری کرده، می‌تواند در محافظت در برابر ضایعات عروقی نقش داشته باشد. در این مطالعه غلظت سرمی آدیپونکتین در بیماران دیابتی با و بدون بیماری قلبی عروقی بررسی شده است.

روش‌ها: این تحقیق مورد- شاهدی در سال ۸۵-۸۴ بر روی ۹۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان انجام گرفت. این افراد بر اساس نتایج آنژیوگرافی به دو گروه دارای بیماری قلبی و عروقی و بدون بیماری قلبی و عروقی تقسیم شدند. این بیماران از نظر جنس و نمایه توده بدنی (BMI) همسان شدند. سطح سرمی آدیپونکتین به روش RIA اندازه‌گیری شد. در این بیماران علاوه بر آدیپونکتین، شاخص‌هایی مانند FBS، کلسترول، تری گلیسرید و HDL هم اندازه‌گیری گردید.

یافته‌ها: سطح سرمی آدیپونکتین در افراد دیابتی بدون بیماری قلبی و عروقی بالاتر از بیماران دیابتی با بیماری قلب و عروقی بود اما این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: کاهش غلظت آدیپونکتین در افراد دیابتی می‌تواند عاملی برای ایجاد ماکروآنژیوپاتی باشد بنابراین می‌توان پیشگویی کرد که تولید آدیپونکتین نوترکیب می‌تواند در معالجه و محافظت از بیماری قلبی عروقی در این بیماران مفید باشد. برای دستیابی به این هدف مطالعات بیشتری مورد نیاز است.

 


[۱]-  Tumor Necrosis Factor-a
[۲] - Intracellular Adhesion Molecule-۱
[۳] - Vascular Cell Adhesion Molecule-۱
[۴] - Endothelial- Leukocyte Adhesion Molecule-۱


مریم توحیدی، معصومه حاتمی، فرزاد حدائق، مریم صفرخانی، هادی هراتی، فریدون عزیزی،
دوره ۹، شماره ۰ - ( ۲-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: اختلال لیپیدهای سرم نقش مهمی در افزایش خطر رخدادهای قلبی- عروقی(CVD) در بیماران دیابتی دارند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه کارایی پارامترهای لیپیدی در پیش‌گویی بروز CVD در جمعیتی از بالغین مبتلا به دیابت ساکن تهران بود.

روش‌ها: افراد شرکت کننده در مطالعه شامل ۴۱۳ مرد و ۶۰۸ زن ≥۳۰ سال و در شروع مطالعه فاقد CVD بودند. با استفاده از تحلیل رگرسیونی متناسب کاکس، نسبت‌های خطر (HRs) تعدیل شده برای CVD به ازای ۱ انحراف معیار افزایش در کلسترول تام(TC)، تری‌گلیسرید (TG)، کلسترول لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C)، کلسترول لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C)، کلسترول لیپوپروتئین‌های به جزHDL  (non- HDL-C)، نسبت TC به HDL-C(TC/HDL-C) و TG به HDL-C(TG/HDL-C) محاسبه گردید. بروز CVD طی دوره پیگیری با میانه ۴/۸ سال ارزیابی شد.

یافته‌ها: طی پیگیری، ۱۸۹ مورد CVD (۹۱ مرد و ۹۸ زن) ثبت شد. HR تعدیل شده برای عوامل خطر در مردان، برای تمام پارامترهای لیپیدی به جز HDL-C و TG/HDL-C، معنی‌دار بود. در تحلیل چند متغیره تعدیل شده در زنان، تنها نسبت TC/HDL-C، خطر معنی‌داری داشت ](۵۷/۱- ۱۰/۱) ۳۱/۱[. در هر دو جنس، در مدل‌های تعدیل شده برای عوامل خطر، بین قدرت تمایز پارامترهای مختلف لیپیدی (که با آماره C ارزیابی می‌گردد) در پیش‌بینی بروز CVD اختلافی وجود نداشت. در بررسی ادغام شده دو جنس، در تحلیل چند متغیره TC، LDL-C، non-HDL-C وTC/HDL-C، دارای HR تعدیل شده معنی‌داری بودند. این HR ها بین ۲۰/۱ تا۳۰/۱ با آماره C مشابهی متغیر بود.

نتیجه‌گیری: بر اساس آزمون‌های مهم کارایی مدل‌ها، مطالعه حاضر نتایج مبتنی بر شواهدی برای پیشنهاد WHO برای جمعیت‌های با وضعیت اقتصادی پایین و متوسط ارائه می‌دهد که در افراد دیابتی، TC سرم در مقایسه با LDL-C، non-HDL-C و TC/HDL-C، پارامتری قابل قبول در پیش بینی بروز CVD هستند.


ولی‌اله دبیدی روشن، سمیه حسین‌زاده،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: سرب یک آلاینده سمی محیطی است که دستگاه قلبی عروقی را متاثر می‌کند. مطالعات قبلی اثرات مثبت فعالیت بدنی منظم و مکمل‌های ضد اکسایشی را بر عوامل خطر قلبی- عروقی تأیید کردند اما اثر مجزا و یا تعاملی این عوامل به ویژه اثر مکمل گیاهی ضد اکسایشی و ضد التهابی کورکومالونگا (رنگدانه زردچوبه) در حضور آلاینده‌ای از قبیل سرب مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر تعاملی سرب، تمرین ورزشی و مکمل کورکومالونگا بر نیمرخ لیپیدی
(LDL-C، HDL-C) و شاخص‌های التهابی(WBC، HS-CRP) و شاخص‌های مرتبط با اکسایش(TAC و MDA) در بیماری قلبی عروقی است.
روش‌ها: ۶۰ سر موش صحرایی ویستار به ۶ گروه دسته‌بندی و به مدت ۸ هفته در معرض تمرینات هوازی و یا تزریق زیر صفاقی استات سرب mg/kg) ۲۰(، مکمل CML ) mg/kg ۳۰ (قرار گرفتند. تمرین هوازی ۵ جلسه در هفته با سرعت
۱۵- ۲۲ متر در دقیقه و مدت ۲۵- ۶۴ دقیقه اجرا شد.
یافته‌ها: القای سرب باعث افزایش معنادار HS-CRP، WBC، LDL-C، نسبت LDL-C/HDL-C و MDA و کاهش HDL-C و TAC شد. در مقابل، مکمل‌گیری CML و یا اجرای تمرینات هوازی و به ویژه ترکیب این دو باعث کاهش مقادیر نیمرخ لیپیدی و التهابی در مقایسه با گروه سرب شد، اما این تفاوت بین گروه‌های درمان معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نقش هیپولیپیدیمی و ضد التهابی مکمل CML و یا تمرینات منظم هوازی و به ویژه ترکیب این دو در دستگاه قلبی عروقی را در آزمودنی‌های در معرض استات سرب نشان می‌دهد که می‌توان به عنوان یک راهبرد پیشگیرانه و درمانی برای مقابله با آثار عوامل سمی محیطی معرفی نمود.


زهرا طاهری، مهسا محمدآملی، جواد توکلی بزاز، پروین امیری، محمد تاجمیر ریاحی، مریم خجسته‌فرد، داریوش جاویدی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: مطالعات قبلی مشخص کرده‌اند که RANTES در شکل‌گیری پلاک‌های آترواسکروز نقش دارد. همچنین پلی‌مورفیسم‌های ناحیۀ پروموتر ژن RANTES، با افزایش خطر آترواسکروزیس قلبی (CAD) در ارتباط می‌باشند. هدف از این مطالعه مقایسه میزان بیان mRNA ژن RANTES در بیماران با و بدون تنگی عروق کرونر قلب و همچنین ارتباط آن با پلی‌مورفیسم G/A ۴۰۳- در یک جمعیت ایرانی می‌باشد.
روش‌ها: این مطالعه بر روی ۳۱۹ بیمار که آنژیوگرافی قلبی عروقی شده بودند انجام شد که شامل بیماران با بیش از ۵۰ درصد تنگی عروق کرونر به عنوان گروه مورد (CAD+) به تعداد ۱۹۱ نفر و بیماران بدون تنگی عروق کرونر به عنوان کنترل (CAD-) که به تعداد ۱۲۸ نفر بودند. در هر گروه ۲۰ بیمار برای بیان mRNA ژن RANTES با استفاده از روش Real time PCR به طور کمی مورد بررسی قرار گرفتند. تعیین ژنوتیپ پلی‌مورفیسم ۴۰۳- با به کار بردن تکنیک RFLP-PCR انجام شد.
یافته‌ها: میزان بیان mRNA، ژن RANTES به نسبت ۳۷/۱ برابر در بیماران CAD+ در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین مقایسۀ بیان mRNA، ژن RANTES در بیماران با پلی‌مورفیسم‌های RANTES در ناحیه G/A۴۰۳- نشان داد در بیمارانی که ژنوتیپ AA داشتند، بیان mRNA ژن RANTES، به نسبت ۷۴/۱ برابر در مقایسه با بیمارانی که ژنوتیپ GG داشتند و به نسبت ۵۱/۱ برابر در مقایسه با بیمارانی که ژنوتیپ GA داشتند، افزایش یافته بود. هیچ تفاوت معنی‌داری در فراوانی ژنوتیپ‌ها و آلل‌های پلی‌مورفیسم ۴۰۳- ژن RANTES بین بیماران CAD+ در مقایسه با CAD- مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: پلی‌مورفیسم ناحیه ۴۰۳- ژن RANTES بر روی بیان این ژن در بیماران مبتلا به CAD موثر است. هر چند مطالعات بیشتری بر روی حجم نمونه بالاتر برای ارزیابی دقیق‌تر نقش RANTES در بیماری‌زایی CAD مورد نیاز می‌باشد.


صابر ساعدموچشی، محمدرضا الموری، لطف الله ساعدموچشی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: هایپرلیپیدمی عامل اصلی خطر بیماری‌های قلبی-عروقی(CVD) و از مشکلات شایع در جامعه است. پژوهش حاضر به بررسی اثر مکمل دانه انگور همراه با فعالیت هوازی بر نیمرخ لیبپیدی در زنان سالمند می‌پردازد. روش‌ها: در طرح تجربی ۴۰ زن چاق غیرفعال (۳۰BMI&ge) بالای ۶۰ سال به‌صورت غیرتصادفی و آماده در دسترس، انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه (مکمل+ورزش و کنترل) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی با شدت ۵۰ درصد ضربان قلب بیشینه به‌مدت ۸ هفته و سه جلسه در هفته بود. گروه مصرف کننده مکمل عصاره دانه انگور ۲۰۰ میلی‌گرم به‌صورت روزانه به‌مدت ۸ هفته دریافت کردند. خون‌گیری پس از ۱۲ ساعت ناشتایی در مرحله پیش آزمون و ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اخذ شد. برای مقایسه اطلاعات پیش و پس آزمون در دو گروه از t همبسته و مقایسه بین گروه‌ها از t مستقل استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که اختلاف معنی‌داری در میزان کلسترول، تری‌گلیسرید و LDL-C پس آزمون و پیش آزمون گروه مکمل همراه با فعالیت ورزشی وجود داشت در حالی‌که در گروه کنترل اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: تمرین هوازی طولانی مدت همراه با مصرف عصاره انگور سبب کاهش عوامل نیمرخ لیپیدی می‌شود.


رسول سلیمانی مقدم، شبنم محمدی، نیره کارگر کاخکی، مریم محمدی، ابوالفضل قدیمی فر، ابوالفضل احمدنژاد، عاطفه طلایی بجستانی، محمودرضا نعمت الهی، علیرضا محمدزاده، مجید غیور مبرهن، فاطمه محمدزاده،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: براساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت، بیماری‌های قلبی عروقی رتبه‌ی اول علل مرگ و میر را به خود اختصاص داده است. مطالعات نشان می‌دهند که با اصلاح رفتار و شیوه‌های زندگی می‌توان از شیوع بیماری قلب عروقی کاست. لذا هدف از مطالعه‌ی حاضر بررسی سبک زندگی ارتقاء دهنده‌ی سلامت در بیماران قلبی عروقی شهرستان گناباد در سال ۱۳۹۳ بوده است.
روش‌ها: پس از تصویب طرح، ۳۵۲ بیمار قلبی عروقی در شهرستان گناباد در سال ۱۳۹۳ وارد مطالعه شدند. داده‌ها توسط پرسشنامه‌ی سبک زندگی ارتقاء دهنده‌ی سلامت زندگی (HPLP۲) جمع‌آوری شد. سپس توسط نرم‌افزار SPSS و آزمون من ویتنی و کراسکال والیس آنالیز شد. سطح معنی‌داری P value کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در مجموع ۳۵۲ بیمار (۲۳۲ زن و ۱۲۰ مرد) با میانگین سنی ۳۴/۱±۸۹/۶۱ وارد مطالعه شدند. بیشترین امتیاز مربوط به روابط فردی ۰۵/۸±۴۵/۲۴ و کمترین آن در حیطه‌ی مدیریت استرس ۶۰/۵±۶۵/۱۲ بود. تمام سازه‌ها بر سبک زندگی تأثیر مستقیم داشتند که بیشترین تأثیر مستقیم مربوط به روابط اجتماعی (۳۲۹/۰) و کمترین تأثیر مستقیم مربوط به مدیریت استرس (۱۶۴/۰) می‌باشد و قوی‌ترین پیشگویی کننده سبک زندگی در بین سازه‌ها مربوط به فعالیت فیزیکی با اثر کلی ۳۸/۱۴ براساس سازه‌های الگوی واکر بود.
نتیجه‌گیری: نظر به اینکه سبک زندگی تأثیر به‌سزایی در بیماری قلبی عروقی دارد. ممکن است بتوان با اصلاح سبک زندگی بیماران گام مؤثری جهت پیشگیری و کنترل این بیماری فراهم آید.
اسماعیل شکاری، سیدکیانوش حسینی، فریده رضی، انسیه نسلی اصفهانی، مصطفی قربانی، باقر لاریجانی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: دیابت میلیتوس یکی از شایعترین بیماریهای اندوکرین است. بیماری‌های قلبی عروقی (CVD) یکی از مهم‌ترین عوامل مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو است. هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی پروفایل متابولومیک اسیدهای آمینه پلاسما در بیماران دیابتی مبتلا به بیماری‌های قلبی عروقی است.
روش‌ها: مطالعه‌ی حاضر یک مطالعه‌ی مقطعی توصیفی- تحلیلی است که بر روی ۱۴۰ بیمار شامل ۳۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و بیماری‌های قلبی عروقی (CVD.DM)، ۳۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و غیر مبتلا به بیماری قلبی عروقی(DM.nCVD)، ۳۵ بیمار غیر دیابتی مبتلا به بیماری قلبی عروقی (CVD.nDM)و ۳۵ بیمار غیر دیابتی و غیر مبتلا به بیماری‌های قلبی عروقی(HS) از بین مراجعه کنندگان به کلینیک دیابت شماره ۱ دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت.
یافته‌ها: ۷۶ نفر (۳/۵۴%) مرد و ۶۴ نفر (۷/۴۵%) زن در مطالعه شرکت کردند. بالاترین غلظت گلوتامین و ایزولوسین در DM.CVD، آسپارژین، سرین، آرژینین، ترئونین، آلانین، تیروزین ،والین در DM.nCVD و متیونین در CVD.nDM مشاهده شد. پایین‌ترین غلظت تیروزین و ترپتوفان در DM.CVD، متیونین در DM.nCVD بود اسیدهای آمینه آلانین، گلوتامین، تیروزین، والین، متیونین، لوسین، لیزین و آرژنین شانس ابتلا به DM.nCVD را به‌طور معنی‌داری افزایش می‌دهند. به ازای افزایش هر واحد Z-score در غلظت پلاسمایی ایزولوسین شانس ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی بدون ابتلا به دیابت به‌طور معنی‌داری افزایش داشت.
نتیجه‌گیری: اسیدهای آمینه آلانین، گلوتامین، تیروزین، والین، متیونین، لوسین، لیزین و آرژنین در پیش‌بینی خطر ابتلا به DM.nCVD و ایزولوسین و متیونین درپیش بینی خطر ابتلا به CVD.nDMنقش دارند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb