Zahedi F, Larijani B. ASSESSMENT OF THE RISK OF CORONARY HEART DISEASE IN PATIENTS WITH TYPE 2 DIABETES BASED ON THE FRAMINGHAM STUDY: A CROSS-SECTIONAL RISK FACTOR STUDY. ijdld 2001; 1 (1) :73-82 URL: http://ijdld.tums.ac.ir/article-1-498-fa.html
زاهدی فرزانه، لاریجانی باقر. ارزیابی خطر بروز بیماری عروق کرونر در بیماران دچار دیابت نوع 2 بر مبنای مطالعه فرامینگهام: بررسی مقطعی عوامل خطرزا. مجله دیابت و متابولیسم ایران. 1380; 1 (1) :73-82
مقدمه: مطالعه قلب Framingham از اولین و بزرگترین مطالعاتی است که در زمینه شناسایی عوامل خطرزای بیماری عروق کرونر در جوامع صورت پذیرفته است. براساس این مطالعه، انجمن قلب آمریکا (AHA) معادله و جدول استانداردی را برای پیشبینی خطر ابتلا به بیماری کرونری قلب (CHD)طرحریزی نموده است. روشها: این معادله در برآورد میزان خطر CHD در بیماران دیابتی نوع 2 طی یک مطالعه مقطعی در درمانگاه دیابت مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران، مورد استفاده قرار گرفته است. عوامل خطرزایی که در این معادله مورد استفاده قرار میگیرند, عبارتند از: سن، کلسترول تام، HDL-C، فشارخون سیستولی، مصرفسیگار، دیابت و هیپرتروفی بطن چپ در نوار قلب. بیماران بر اساس میزان خطر برآوردشده به چهار گروه تقسیم شدند و با توجه به اینکه در ارزیابی میزان خطر در این معادله برخی عوامل خطرزای دیگر لحاظ نگردیده است، عوامل خطرزای دیگری همچون چاقی (با شاخص توده بدن و نسبت کمر به باسن), تریگلیسرید, LDL-C و فشار خون دیاستولی در این مطالعه بررسی شد و ارتباط آنها با میزان خطر محاسبه شده با استفاده از آزمونهای آماری رگرسیون خطی و آنالیز واریانس یکسویه در نرمافزار SPSS.V6مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: در بیماران مورد بررسی که شامل 91 زن و 48 مرد بودند, افزایش میزان خطر ده ساله نسبت به آمار AHA بارز بود. میزان خطر پنج و ده ساله در مردان نسبت به زنان افزایش مشخص نشان میداد. بهطور کلی عوامل خطرزای مورد بررسی در کل بیماران فراوانی بالایی داشتند؛ به عنوان مثال, در 36/4%بیماران میزان HDL-C کمتر یا مساوی mg/dl 35 بود. نسبت کلسترول تام به HDL-C که عامل ارزیابی کننده مهم خطر ابتلا به CHD بهشمار میآید بهترتیب در مردان و زنان76/1 18/6 و 12/2 97/5 بود. ارتباط بین میزان خطر پنج و دو ساله با نسبت دور کمر به باسن, شاخص توده بدن و غلظت تریگلیسرید معنیدار نبود اما تفاوت معنیداری بین میزان خطر پنج و دو ساله با فشار خون دیاستولی (بهترتیب 0006/0=p و 0001/0=p) و LDL-C (به ترتیب 005/0=p و 001/0=p) یافت شد. نتیجهگیری: هرچند خطر افزوده بروز CHD در بیماران دیابتی در این مطالعه نشان داده شده است, بهنظر میرسد خطر واقعی بیش از این میزان باشد. از سوی دیگر نبود ارتباط معنیدار بین نسبت دور کمر به باسن, شاخص توده بدن و غلظت تریگلیسرید با میزان خطر CHD میتواند تا حدودی ارزشمندی این معادله در بیماران دیابتی را زیر سؤال ببرد. در هر حال مطالعات دقیق آیندهنگر ضرورت دارد.